دوشنبه 16 بهمن 1402 - 15:34
//= view_design::CreateFirstImage($Row["attachment"], 'org', '', 'col-lg-5 col-md-5 col-12 master_img', false) ?>
نشست تخصصی نیاوران با موضوع چرایی پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی نظام شاهنشاهی با سخنرانی مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران صبح شنبه 14 بهمن ماه در مجموعه نیاوران برگزار شد .
به گزارش اداره روابط عمومی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران ...
نشست تخصصی نیاوران با موضوع "چرایی پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی نظام شاهنشاهی" با سخنرانی مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران صبح شنبه 14 بهمن ماه در مجموعه نیاوران برگزار شد .
به گزارش اداره روابط عمومی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران : این نشست با حضور بیژن مقدم مدیر مجموعه نیاوران ، عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران ،جمعی از کارکنان و علاقمندان در سالن اجتماعات مجموعه نیاوران برگزار شد .
در ابتدای نشست مدیر مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران ضمن تبریک بمناسبت فرا رسیدن یوم الله دهه فجر و خوش آمدگویی گفت: این سیزدهمین نشست نیاوران از سلسله نشست های تاریخی می باشد که همزمانی آن با ایام دهه فجر قابل اهمیت است چرا که در دنیای رسانه ایی و مجازی تحریف هایی آمده که باعث ایجاد سوالات و ابهامات برای نسل حدید و حتی نسل قدیم شده است و از آنجا که دفتر ملت ایران مطالعات و تدوین تاریخ ایران طی سالها در حوزه تاریخ معاصر با انتشار آثار و کتابهای ارزنده به خوبی با تقاطع دادن رویدادهای تاریخی در اسناد و کتاب ها درستی و نادرستی آنها را برای همگان روشن واضح کردند .
اصلی ترین عامل انقلاب تحقیر ملت ایران بود
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در خصوص چرایی پیروزی ملت ایران گفت : دلایل متعددی همچون بی توجهی به فرهنگ ملی و فقر مطلق بیش از 70 درصد جمعیت کشور در پیروزی ملت ایران مطرح می گردد ولی موضوع مهمی که عامل این پدیده بی بدیل بشریت بود حساسیت ابتدایی ملت ایران به وابسته بودن پهلوی به غرب و تسلط بیگانگان مخصوصا آمریکا بر امورات کشور در دوران پهلوی دوم، بود که دو مسألهی اصلی هستند که موجب عقبماندگی ایران در طول دوران پهلوی شد.
عباس سلیمینمین، کارشناس و پژوهشگر تاریخ معاصر افزود : پیش از هر چیز من اعتقاد دارم آن چیزی كه موجب میشود ملتی دست به تغییر ساختار بزند انسداد سیاسی است. یعنی زمانی كه مردم یك جامعه به این نتیجه برسند هیچ نقشی در اداره امور جامعه ندارد در این وضعیت تلاش برای تغییر ساختاری اولین اقدام از سوی یك ملت است. ما در دوران قاجار نهضتهای متعددی داشتیم ولی هیچكدام از آن نهضتها به سوی تغییر ساختار نرفت بلكه عمدتا به دنبال اصلاحات بود امری كه در آن دوران امكان اجرایش بود برای مثال نهضت مشروطه یك نوع اصلاحطلبی بود برای مشروط كردن قدرت پادشاهی. در این زمان ایران با مساله نفوذ و تسلط بیگانگان مواجه بود و مردم هم از این موضوع احساس بدی داشتند. قراردادهایی كه با بیگانگان بسته میشد تحقیری برای ملت ایران محسوب میشد به همین جهت اقداماتی برای كنترل قدرت شاه از سوی مردم صورت گرفت تا استقلال ایران نابود نشود.
سلیمینمین،ادامه داد : انقلاب اسلامی ایران در شرایطی روی داد كه حكومت شاه در اوج ثبات و قدرت به نظر میرسید. ایران قرار بود ژاندارم منطقه باشد و پایگاهی با ثبات برای امریكا. در آن زمان هیچكس و هیچ كشوری در دنیا حتی فكر یك دگرگونی ساده در ایران نمیكرد چه برسد به یك انقلاب تمام عیار كه بساط چندین هزار ساله سلطنت در ایران را برچیند.اما چرا این انقلاب روی داد سوالی همیشگی است كه شاید هیچگاه رنگ كهنگی به خود نگیرد و همواره ابعاد تازهای را در هر دورهای نمایان کند .
سلیمی نمین تاكید عمدهای بر مفهوم توسعه سیاسی و نبود آن در رژیم پهلوی دارد و تاكید میكند انسداد سیاسی منجر به تحقیر هر جامعهای میشود كه نهایتا انقلاب را میتوان یكی از نتایج محتوم آن دانست.
وی بیان کرد : ما در این دوران شعارهایی برای سقوط پادشاهی نداشتیم بلكه خواستار نهادهای مدرن مانند پارلمان بودند. مردم به این دلیل به انقلاب فكر نمیكردند كه احساس میكردند صدایشان شنیده میشود. مثلا زمانی كه به شاهعبدالعظیم برای بستنشینی مراجعه میكردند پادشاه به حرف ملت گوش میداد اما بعد كودتای 1299 و روی كار آمدن رضاشاه ما شاهد این هستیم كه برای اولینبار در تاریخ ایران قدرت بیگانگان باعث روی كار آمدن پادشاهی میشود كه باعث منقطع شدن رابطه میان شاه و مردم شد چرا كه مردم احساس میكردند حكومت از آنها نیست و از این نقطه است كه خاندان پهلوی حاكمیت بدون مشروعیت مردمی را ایجاد كردند و شكاف دولت- ملت از اینجا شكل گرفت. این انقطاع سیاسی ما را وارد یك انسداد سیاسی كرد كه صدای ملت و مردم به هیچ عنوان شنیده نمیشد.
مدیر دفتر مطالعات تاریخ ایران با اشاره به تاریخ کودتاهای ایران افزود : پس از اینكه رضاشاه خلع شد سلطه مطلق انگلیس از بین رفت كه باعث باز شدن فضای باز سیاسی شد و این دوران 12 ساله یعنی طی سالهای 1320 تا 1332 یكی از متفاوتترین دورههای تاریخی ایران محسوب میشود. مطالبه ملی شدن صنعت نفت حاصل این شرایط تاریخی بود و این معنا را داشت كه مردم دیگر به هیچ عنوان تحمل سلطه بیگانه را ندارند و قیام سی تیر را شكل دادند. اما حكومت انگلیس كه سرخورده شده بود اینبار با كمك امریكا كودتایی علیه مصدق ترتیب داد و در نهایت كودتای 28 مرداد شكل گرفت كه تاثیرات عدیدهای در تاریخ ایران داشت. مجددا این بیگانگان بودند كه سلطه پهلوی را بازگردانده بودند و در ادامه با تشكیل سازمانهای سركوب مانند ساواك تمام حركتهای اعتراضی مردم را از نطفه خفه كردند.
این سركوبها كاملا با حمایت امریكا صورت میگرفت چرا كه منافع امریكا در ایران به جز با سركوب مطالبات مردمی پیش برده نمیشد. یعنی این استبداد است كه فرصت چپاول حداكثری را برای بیگانه فراهم میكند. چرا كه مردم اگر پارلمان داشته باشند و احساس بكنند در سرنوشت سیاسی خودشان دخیل هستند طبیعتا از منافع خودشان پشتیبانی میكنند و این برای قدرتهای سلطه و استعمارگر شرایط خوبی نیست. شرایط استبداد با حمایت بیگانه در رژیم پهلوی ادامه پیدا كرد تا جایی كه هیچ جایی برای اصلاح از سوی مردم باقی نگذاشت. حتی دموكراسی كاملا ظاهری دو حزبی شاه هم دوام نیاورد و به حكومت تك حزبی رستاخیز تبدیل شد و این استبداد با حمایت امریكا مردم را به نقطهای رساند كه هیچ راهی به جز انقلاب برای شان معنا نداشت.
سلیمی نمین با اشاره به خاطرات استاندار خراسان گفت: اگر خاطرات ایشان را مطالعه كنید در آنجا میگوید «در ابتدای سال 1352 من رفتم طول مرزی را بازدید كنم همه از من خواهش میكردند به آنها برق بدهیم گفتم چرا در شرایطی كه بهداشت و آموزش ندارید برق را در اولین قرار دادهاید؟ روستاییان گفتند فامیلهای ما در كشور همسایه شب كه میشود همگی چراغ برق دارند و خانههایشان روشن است ما احساس حقارت میكنیم كه اینجا تاریك است» این مساله مربوط به سال 52 است كه اوج درآمدهای نفتی شاه محسوب میشود.
این نشست با تبادل نظر علاقمندان ادامه یافت و سوالی از سوی حضار مطرح شد با این عنوان که ؛ شاه جایی از حاكمیت خود پذیرفت كه صدای انقلاب مردم ایران را شنیده است پس چرا این انعطاف كارساز نبود؟
عباس سلیمی نمین در پاسخ به این سوال گفت : این زمانی بود كه همه ملت ایران به پا خاستند و وارد حركتهای انقلابی شدند. اعتراف این سخنان از زبان شاه، نشانگر این بود تا قبل از این ماجراها صدای مردم را نمیشنیده است و اوضاع كشور هم خوب نبود. اما اینكه چرا مردم اعتماد نمیكنند به تجربیات آنها از تاریخ باز میگردد. ماجرای ملی شدن صنعت نفت تجربه مهمی در تاریخ مردم ایران بود و در این قضایا بود كه ملت دربار پهلوی را سنجید و میزان خیانت این خاندان را درك كرد. رژیمی كه به ملت خود پشت میكند و آن را تحقیر میكند دیگر جایی برای اعتماد باقی نمیگذارد. در شرایطی كه ملت با تمام وجود از استقلال خود و حاكمیت ملی دفاع میكند رژیم پهلوی زمینه را برای یك كودتای ننگین فراهم میكند.همان زمان كسانی مثل دكتر فاطمی بودند كه میگفتند باید كار سلطنت را تمام كرد. اما ملت باز هم به سلطنت اعتماد كرد ولی متاسفانه این اعتماد به خیانت سلطنت منجر شد. مردم ایران به هیچ عنوان در لحظات تاریخی انقلاب 57 این وقایع را فراموش نكرده بودند و زمانی كه شاه قصد داشت با شعارهای تهی و توخالی اعتماد مردم را جلب كند هیچكس به او اعتماد نكرد. چرا كه دیده بودند همین سلطنت با مردم چه كرد و چگونه دست در دست بیگانگان كشور را وارد فقر و بیچارگی كردند.