پهلوی دوم در آخرین فرار خود از کشور به مسافرتی رفت که دیگر بازگشتی نداشت.
زمانی که خبر رفتن شاه از تلویزیون ملی پخش شد بسیاری از مردم به خیابانها ریختند و شادیها کردند و صدای بوق خودروها در شهر تهران تا ساعت ها قطع نشد. شکلگیری و گسترش نهضت اسلامی و هماهنگی قیامهای مردمی به رهبری امام خمینی و برگزاری مراسم چهلمهای شهدا در شهرهای مختلف و کشتار 17 شهریور و اعتصاب کارکنان شرکت ملی نفت، کنترل امنیت کشور را از دست نیروهای رژیم و حتی حکومت نظامی خارج کرده و موجب شد در زمان کوتاهی، پایههای اقتدار رژیم 2500 ساله شاهنشاهی سست شده و منجر به فرار شاه شود. محمدرضا پهلوی پس از عدم موفقیت دولت نظامی ازهاری در برقراری نظم و آرامش و رفع اعتصابها که اقتصاد کشور را فلج کرده بود، به رهبران جبهه ملی روی آورد. پس از ناکامی جمشید آموزگار، جعفر شریف امامی و ازهاری در مهارکردن امواج خشم و نفرت عمومی مردم در جریان نهضت اسلامی، شاه آخرین تیر خود را رها کرد و سعی کرد با انتخاب یکی از اعضای جبهه ملی که به ظاهر از مخالفان شاه باشد، خشم مردم را فرو نشاند. به همین جهت شاپور بختیار به شرط گرفتن اختیارات کامل و خروج شاه از کشور بعد از رای اعتماد مجلسین به دولت، نخستوزیری را پذیرفت. شاه که خیلی دیر صدای اعتراض مردم ایران را شنیده بود، با اوجگیری نهضت اسلامی و در حالی که امیدی به ادامه سلطنتش نداشت، از سر استیصال مجبور به ترک کشور شد. ساعت 11 و سی دقیقه روز سه شنبه 26 دی بود که زمین چمن شمال کاخ نیاوران محل استقرار بالگردی شد که آمده بود تا خانواده پهلوی را به فرودگاه مهرآباد ببرد. در فرودگاه شاپور بختیار نخست وزیر، جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی، علی قلی اردلان وزیر دربار و فرماندهان عالی رتبه ارتش آمده بودند تا شاه و خانواده اش را بدرقه کنند. موقع خروج، زمزمههایی از سوی برخی نزدیکانش به گوش میرسید که این بار نیز مانند سال 32 با همراهی کشورهای خارجی دوباره به کشور مراجعت خواهد کرد، اما از قرائن پیدا بود که این سفر بازگشتی ندارد. سرانجام شاه خسته و ناتوان در حالی که هواپیمای حامل او و خانواده اش توسط 5 بالگرد نظامی اسکورت می شد تهران را به مقصد قاهره ترک کرد و این آغاز آوارگی آخرین پادشاه ایران بود که بعد از ترک کشور حتی نزدیکترین حامیانش بویژه آمریکا هم از پذیرفتن او امتناع کردند.