مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران

مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران

Niavaran Cultural Historic Complex

مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران

مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران

Niavaran Cultural Historic Complex

گوبلن های کاخ اختصاصی نیاوران

چهارشنبه 23 مرداد 1392 - 11:31
در تزئین داخلی کاخ اختصاصی نیاوران، علاوه بر گچ کاری و آیینه کاری ایرانی از گوبلن های (تاپستری های) عظیم نیز استفاده شده که این نوع تزئینات در کاخ های اروپایی نیز رواج داشته که علاوه بر زیبایی، عایقی برای گرما و سرما و نیز سر و صدا بوده است.

در تزئین داخلی کاخ اختصاصی نیاوران، علاوه بر گچ کاری و آیینه کاری ایرانی از گوبلن های (تاپستری های) عظیم نیز استفاده شده که این نوع تزئینات در کاخ های اروپایی نیز رواج داشته که علاوه بر زیبایی، عایقی برای گرما و سرما و نیز سر و صدا بوده است.

از میان این گوبلن ها، 3 عدد تاپستری که از همه بزرگتر است و در قسمت های اصلی کاخ نصب شده اند روایتگر داستان منحصر بفردی در خصوص ملکه استر است که با ظرافت خاصی از پشم و ابریشم بافته شده است.

این داستان درباره ملکه یهودی دربار ایران (دوران خشایار شاه) است که تروی ژان فرانسوا بین سال های 1739-1764 آن را به تصویر کشیده است و در کارخانه های گوبلن بافی کشور فرانسه بافته شده است.

 

تاپستری چیست؟

تاپستری (tapestry)‌ به پارچه‌هایی می‌گویند که مبنای آن به شیوه گلیم بافت تهیه شده باشد. شیوه ساده موسوم به گلیم بافت در نساجی به معنای آن است که پود به ‌طور کامل روی تار را بپوشاند و نقوش گوناگونی ایجاد کند.

تاپستری قرن‌ها با ابعاد بسیار وسیع و با گره گلیم بافته می‌شده و پوشش گرمی برای دیوارهای کلیساها و کاخ‌ها بوده است.

این پرده های نقش دار بر روی دیوار قلعه برای عایق در فصل زمستان، و همچنین برای نمایش تزئینی آویخته می شد.

کلمه تاپستری برای اولین بار در زبان انگلیسی در سال 1467 ، تاپستری کلمه مشتق شده از tapisserie  درفرانسه قدیم است که از tapisser، به معنی "برای پوشش با پارچه های سنگین، به فرش"، بوجود آمد. tapis ها، "پارچه های سنگین"، است کهlatinisation τάπης یونانی اولین گواهی فرم از کلمه یونانی اهل شهر 'مسین' قدیم یونان TA-PE-JA، ​​نوشته شده در خطی B اسکریپت سیلابی است.

پیکرنگاری بسیاری از پرده های غربی برمی گردد به منابع مکتوب، کتاب مقدس و دگردیسی OVID  دو انتخاب محبوب. به غیر از تصاویر مذهبی و اساطیری، صحنه های شکار موضوع بسیاری از پرده های نقش دار برای دکوراسیون داخلی بوده است.

تاپستری به یک مرحله جدید در اروپا در اوایل قرن 14 میلادی رسید ، اولین موج تولید در آلمان و سوئیس سرچشمه گرفت. با گذشت زمان، صنایع دستی فرانسه و هلند گسترش پیدا کرد.

در قرن 14th و 15th، فرانسه یک شهر پر رونق در صنعت نساجی بود. صنعت متخصص در پرده پشم خوب که برای تزئین کاخ ها و قلعه ها در سراسر اروپا فروخته شد. تعداد کمی از این پرده ها در انقلاب فرانسه جان سالم به در برد به عنوان مثال صدها پرده برای بازیابی طلا که اغلب به آنها بافته شده بود، سوزانده شد.

قرن 16th، ، شهرهای اودنارد، فلاندر، بروکسل، جراردزبرگن و انگین مراکز تولید تاپستری اروپا تبدیل شده بود. در قرن 17th  پرده فلاندرز مسلما مهم ترین تولیدات بودند، بسیاری از نمونه های این دوره هنوز موجود است.

پرده های نقش دار هنوز هم در کارخانه تاپستری و برخی دیگر در کارگاه های اروپا قدیمی بافته می شود، همچنین تعمیر و بازسازی پرده های نقش دار قدیمی نیز صورت می گیرد. این هنر و صنعت نیز در حال حاضر توسط بافندگان بعنوان سرگرمی انجام می شود.

با پیچ و تاب های رنگارنگ پود در نقوش و تصاویر بر روی پارچه بافی و تکرار این مجموعه سایه روشن ایجاد می کنند.

 

 

خلاصه ای از داستان اِستَر

کتاب دوازدهم مورخان

معروف به کتاب اِستَر و مشتمل بر ده فصل

 

(فصل اول مشتمل بر بیست آیه)

خشایار شاه (اِحشوِیروُش) پادشاه پارس که بر صد و بیست و هفت کشور سلطنت می کرد در آخرین روز جشن 180 روزه که از باده نوشی سرمست بود، دستور داد ملکه وشتی زیباییش را به مقامات و مهمانانش نشان دهد. ملکه امتناع ورزید و پادشاه بسیار خشمناک شد. با مقربان خود مشورت کرد و مقرر شد رتبه ملکه به کسی که بهتر از او باشند بدهند.

 

(فصل دوم مشتمل بر بیست و سه آیه)

در شوش یک یهودی به نام مردخای ]مُردِکَی[ پسر یائیز زندگی می کرد، او دختر عموی زیبایی داشت بنام هدسه دختر ابیحایل که به او استر هم می گفتند. زمانی که قرار شد از تمام بلاد دختران زیباروی به حرمسرای پادشاه آورده شوند اِستَر نیز همراه دختران زیبای بی شمار دیگری به حرمسرای قصر شوش آورده شد. به توصیه مردخای، اِستَر به هیچ کس نگفته بود که یهودی است. اِستَر بیش از دختران دیگر مورد توجه و علاقه پادشاه قرار گرفت بطوری که پادشاه تاج بر سر اِستَر گذاشت و او را به جای وشتی ملکه ساخت.

در آن زمان دو نفر از خواجه سرایان شاه از نگاهبانان آستانه نقشه دست درازی به شاه را کشیدند و مردخای متوجه این نقشه شد و به ملکه اِستَر خبر داد و او نیز به شاه بیان نمود. پس از بررسی و یافتن صحت این جریان هر دو به چوبه دار آویخته شدند و این قصه بحضور ملک در کتاب تواریخ نوشته شد.

 

(فصل سوم مشتمل بر پانزده آیه)

خشایارشاه هامان پسر همداثای اگاگی را معظم و عالی گردانید و بالاترین مقام را به او داد و همه درباریان به او تعظیم کردند زیرا که شاه در موردش چنین امر فرموده بود. اما مردخای به او تعظیم نکرد.

هامان می دانست که مردخای یهودی است؛ هنگامی که دید مردخای به او تعظیم نمیکند غضبناک شد.

هامان راضی نمی شد که فقط مردخای را هلاک گرداند پس تصمیم گرفت قوم مردخای که پنهان کرده بود را هلاک نماید یعنی تمام یهودیانی که در مملکت خشایارشاه زندگی می کردند.

هامان به شاه گفت که در تمامی کشورهای ممالکت یک قومی هست که در میان اقوام دیگر پراکنده و متفرق اند و قاعده شان از تمامی قوم ها جداست و اوامر شاه را بجا نمی آورند پس آنها را به حال خود نباید واگذاشت.

و اگر دستور بفرمایید ایشان را هلاک سازند. پس شاه انگشتری و سیم به هامان داد تا هر آنچه می خواهد بکند.

حکم در همه شهرها خوانده شد و شهر شوش مضطرب شد.

 

(فصل چهارم مشتمل بر هفده آیه)

مردخای که از جریان کشتار یهودیان آگاه شد جامهایش را پاره کرد و پلاس با خاکستر پوشید و به دروازه کاخ رسید و جایز نبود که بدون لباس رسمی کسی وارد کاخ شود.

 در هر شهر که فرمان شاه به آنجا رسید یهودیان را غمی بزرگ فراگرفت. مردخای ملکه اِستَر را از این جریان خبر داد تا به خدمت شاه برسد و او را التماس کند تا قومش را نجات دهد.

 

 (فصل پنجم مشتمل بر چهارده آیه)

ملکه اِستَر با جلال و  جبروت تمام به خدمت شاهنشاه می رود. خشایارشاه فورا درمی یابد او خواهان چیز مهمی است. بالاخره به اصرار زیاد شاه خواسته خود را بیان کرده و از شاه می خواهد که در ضیافتی که ترتیب داده با هامان حاضر شوند.

در آن روز هامان شادمان و خوشحال بیرون آمد اما به محض دیدن مردخای که به هنگام دیدنش حرکتی نکرد و برنخواست بشدت غضبناک شد. به خانه آمد و از دعوت ملکه اِستَر و سروری که یافته با خانواده خود حکایت کرد. اما از رفتار مردخای ناراحت بود. خانواده او گفتند چوبداری بساز که بلندیش پنجاه ذراع باشد و بامدادان به شاه بگو تا مردخای را بر آن آویزان نمایند بعد به ضیافت برو. هامان از این سخن استقبال کرد و چوب دار را ساخت.

 

(فصل ششم مشتمل بر چهارده آیه)

در آن شب بی خوابی شاه را گرفته بود دستور داد تا کتاب تذکره های اخبار ایّام را بیاورند و برای او بخوانند. در آن در خصوص آن دو خواجه سرای که نقشه دست درازی به شاه را کشیده بودند و مردخای آن را متوجه شده بود نوشته بودند. شاه پرسید که چه پاداش و عزتی به مردخای بابت این کارش داده شده است و گفتند که هیچ. در همین حین هامان به حیاط بیرونی سرای شاه آمده بود تا درخصوص به دار آویختن مردخای سخن بگوید. پادشاه هامان را خواند و به او گفت به کسی که به میل شاه رفتار کند چه باید کرد و هامان در دل خود فکر کرد که او را میویند گفت برای او لباس ملوکانه که پادشاه می پوشد و اسبی که پادشاه سوار میود سوار مینند و تاج ملوکانه بر سرش میهند و آن اسب را به دست یکی از سروران می دهند و او را در میدان شهر بر اسب سوار کنند در حضورش ندا کنند که کسی که به میل پادشاه رفتار کند با او چنین کنیم و او را بزرگ داریم. پس پادشاه به هامان دستور داد تا هر آنچه گفته بود با مردخای انجام دهد.

 چنین شد که مردخای با عزت و جلال به سرای ملک باز آمد و هامان محزون و سرافکنده شد.

 

 (فصل هفتم مشتمل بر ده آیه)

 ملکه اِستَر در ضیافتی که ترتیب داده بود، از شاه درخواست کرد که او و قومش را از هلاکت نجات دهد و شاه پرسید چه کسی خواهان انجام این کار است، و اِستَر هامان را معرفی کرد و هامان در حضور ملکه و شاه مخوف گشت.

 شاه عصبانی شد و مجلس را ترک کرد و به باغ رفت؛ هامان به جهت نجات دادن جان خود نزد ملکه ماند زیراکه از جانب شاه ناامید شده بود.

 شاه که از باغ برگشت هامان را دید که بر تخت ملکه اِستَر افتاده و به شدت خشمگین شد و دستور داد او را به چوب دار پنجاه ذراعی که برای دار زدن مردخای درست کرده بودند، دار بزنند.

 

 (فصل هشتم مشتمل بر هفده آیه)

بعد از کشته شدن هامان، انگشتر و خانه وی را به مردخای دادند و مکتوب کردند که یهودیان می توانند از جان خود دفاع کنند و تمامی سران قوم و زنان و کودکانی که می خواستند آنها را به هلاکت برسانند قتل عام کنند. روز سیزدهم ماه دوازدهم که ماه آدار است یهودیان می توانند از دشمنان خود انتقام بگیرند.

 

(فصل نهم مشتمل بر سی و دو آیه)

 و در آن روز یهودیان به کشتار دشمنانشان با ضرب شمشیر دست زدند و کشتند و هلاک کردند و بعد از سه روز کشتار به شادمانی پرداختند و سال به سال این روز را عید می گیرند.

 پور یعنی قرعه به نام آنها برای هلاک شدن افتاده بود اما به درخواست ملکه اِستَر به سر خودشان برگردانده شد از آن سبب آن روزها را از اسم پور، پوریم نامیدند.

 

 (فصل دهم مشتمل بر سه آیه)

 بعد ازآن خشایار شاه مالیات بر زمین ها و جزایر گذاشت و مردخای را بزرگی و جلال داد به طوریکه دومین نفر در کشور بود و در میان یهودیان بزرگ بود و رساننده سلامت به تمامی نسلش بود.

تمام شد کتاب اِستَر

 

 ژان فرانسوا دتروی کیست؟

 ژان فرانسوا د تروی (نقاش، طراح فرانسوی، 1679-1752)

 از جمله نقاشان رُکوکو بود. زیر نظر پدرش هنر آموخت. چند سالی را در رم گذرانید و سپس به فرانسه بازگشت. به نقاشی صحنه های زندگی اشراف و چهر نگاری می پرداخت و سبک او آمیخته ای از رنگ آمیزی رئالیسم صحنه های شکار رونبس همراه با کیفیت روستایی پیروان واتو بود. او برای نقش بافت های دیوارکوب نیز طراحی می کرد.

 قطعات قهرمانی از صحنه های شکار و صبحانه های مفصل و پیک نیک را نقاشی می کرد. او دو سری نقاشی پارچه برای کارخانه گوبلن طراحی کرد. تاریخ ملکه استر و جیسون و مدیه – و چند نقاشی در زمینه موضوعات مذهبی کشید.

سبک او آمیخته ای از رنگ آمیزی رئالیسم صحنه های شکار رونبس همراه با کیفیت روستایی پیروان واتو بود.

به ریاست آکادمی فرانسه در رم برگزیده شد (1738) از جمله آثارش هشدار (1743) نقشبافت داستان استَر)

 (سبک رکوکو(Rococo)، اصطلاحی است در تاریخ هنر برای توصیف هنر تزیینی در زمینه های مختلف. رکوکو به مثابه یک سبک واکنشی بود در برابر شیوه هنری خشک و رسمی دربار لویی 14 از این رو مثلا در نقاشی موضوع های دنیوی و سبک سرانهف رنگ های لطیف و خط های منحنی ظریف به کار برده شد. این نوع نقاشی سرشار از جلوه های شاد و فریبنده و با سلیقه اشرافیت آن روزگار کاملاً انطباق داشت.

 

 

منابع:

-         کتاب عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن-هنری مرتن، چاپ اول 1380، انتشارات اساطیر

-         دایرة المعارف هنر، نقاشی، پیکره سازی گرافیک، رویین پاکباز، چاپ چهارم، زمستان 83، انتشارات وزارت و فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 256

-         فرهنگ هنر و هنرمندان، پیتر و لیندا موری، سوسن افشار، چاپ اول 72، 5000 جلد، انتشارات روشنگران

 

 

تهیه و تنظیم: زینب رادان

شناسه خبری: 1018
تاریخ انتشار: 1392/5/2311:31
هشتگ ها:

ارسال دیدگاه ها

پیغام شما با موفقیت ارسال شد
کاراکترهای باقی مانده : ( 1000) حرف

آخرین مطالب