دوشنبه 15 اسفند 1390 - 09:54
//= view_design::CreateFirstImage($Row["attachment"], 'org', '', 'col-lg-5 col-md-5 col-12 master_img', false) ?>
موزه به طور جدایی ناپذیری با تحولات تاریخ در ارتباط است. لاورنس ویل کولمن در اثر سه جلدی اش با عنوان «موزه های آمریکا» که آن را در آستانه جنگ دوم جهانی منتشر کرد، معتقد است که موزه ها از فراز و فرودهای بشریت، انگیزه های جدید می گیرند و ...
موزه به طور جدایی ناپذیری با تحولات تاریخ در ارتباط است. لاورنس ویل کولمن در اثر سه جلدی اش با عنوان «موزه های آمریکا» که آن را در آستانه جنگ دوم جهانی منتشر کرد، معتقد است که موزه ها از فراز و فرودهای بشریت، انگیزه های جدید می گیرند و اکنون این موسسات، همزمان با گسترش آشوب و ناآرامی در سراسر دنیا مسلماً بیش از پیش مجال پیشرفت و توسعه می یابند. مفهوم موزه به مثابه فضایی عمومی، پیامد تحولات و ناآرامی های اروپا در اواخر قرن 18 بود، دوره انقلاب های مردمی و ظهور دولت – ملت مدرن و گسترش استعمارگری. در قرن 19 تعداد موزه ها رو به فزونی نهاد.
علت این مسئله، رونق و گسترش صنعت و افزایش ثروت در غرب بود. تا اواخر قرن 20 همزمان با گسترش تجارت غرب و سازمان های بین المللی در سطح جهان، موزه ها در میان تمام ملت های پسا استعماری دنیا تشکیل و به تدریج به عنصر مهمی در استراتژی های توسعه این ملت ها تبدیل شدند. اگرچه موزه - آن سان که ما می شناسیمش – پدیده اواخر قرن 18 است اما سابقه کارکرد موزه، خود تاریخی بیش از این دارد. امپراطوران چین و شاهان تروایی، جواهرات و گنج های خود را در اتاقک های حفاظت شده نگه می داشتند. یونانی ها و رومی ها، مجسمه ها، نقاشی ها و سایر اشیای گرانبهای خود را در معابر به نمایش می گذاشتند تا مسافران و سیاحان را به آتن و روم بکشانند.
در اروپای قرون وسطی، کلیساهای بزرگ و کوچک مملو از آثار هیبت انگیز برای عبادت و تقدیس بود. نخستین سابقه موزه به یکی از عجایب هفتگانه دنیای باستان یعنی کتابخانه بزرگ اسکندریه بر می گردد که یادگار فرهنگ های هلنی و مصری در قرن چهارم قبل از میلاد به شمار می رود. این کتابخانه بیش از 400 هزار نسخه خطی را در خود جای داده که در آن زمان خود مجموعه ای فشرده از تمام علوم عالم محسوب می شده است. حاکمان اروپایی، اشراف، تجار و اندیشمندان در عصر اکتشاف با این پدیده ها آشنا شدند. آنها مجموعه هایی ساختند که شامل نقاشی ها، گیاهان و وسایل عجیب و غریب می شد.
آنها از این اشیاء برای مطالعه شخصی یا سرگرمی استفاده می کردند و بعضا آنها را در فضاهایی که با «تحفه خانه» معروف بود نگهداری می کردند. تا قرن 17 حکام فرانسه و انگلیس دریافتند که ایجاد یک بازار برای اینگونه اشیاء می تواند به آنها در حفظ تعادل در تجارت و اقتصاد کمک کند. آنها مجموعه های خود را نه تنها در زمینه هنر بلکه در زمینه باغ ها و گیاهان خشک شده به آکادمی های سلطنتی عرضه کردند. هدف آنها تشویق پژوهش هایی بود که در نهایت، در تقویت نظام حاکم (در میان مهمترین مجموعه ها می توان به مجموعه آثار متعلق به لوئی چهاردهم یعنی نقاشی های لوور و آثاری که در موزه ملی پاریس نگهداری می شود اشاره کرد.) در عصر تجارت، منابع جدید غذا و دارو، محصولات صادراتی جدید و پیدایش کالاهای تجملی و شیک که مطلوب طبقه اشراف بود، همگی ابزاری بودند که به حاکمیت باز از پایان دادند.
نیمه دوم قرن 18 شاهد ظهور موزه هایی ملی بود که مردم می توانستند از آنها بازدید کنند. مصلحان عصر روشنگری به ثروتمندان و دولت ها فهماندند که علم و فناوری، دو کلید اصلی ایجاد یک نظم جهانی با ثبات هستند. افزایش دانش مردم سبب شد که موسسات به سوی جمع آوری، حفظ، مطالعه و نمایش هرچه بیشتر و بهتر اشیاء و آثار بروند. با وجود این، عرضه این مجموعه ها تمایل بسیاری ایجاد کرد. در سال 1838 یکی از بازدیدکنندگان از موزه لندن که 854 سال پیش از آن به دستور مجلس ساخته شده بود، مجموعه ای از اشیاء تقریبا سازمان یافته را شرح داده است. اگرچه میزان رو به رشد و جامعیت مجموعه های موزه با توانایی ها و انرژی های فزاینده خود انگلستان منطبق شد، این محل انبوهی از خرت و پرت ها را در خود جای داده بود.
انقلاب های فرانسه و آمریکا، شهرنشینی و شهروندی زندگی مردم را به سطحی رساند که هرگز نظیر آن را کسی ندیده بود. ابتدا در فرانسه و سپس در آمریکا، دولت ها ایده موزه ها را به مثابه نهادهایی کاملا مردمی پذیرفتند. حتی پیش از ناآرامی 1789، هنرمندان و صنعتگران پاریس و طبقه بورژوای جدید با پادشاه بر سر دسترسی به آنچه روز به روز به میراث ملی لوور تبدیل می شد، به چالش پرداختند. تا 1739 انقلابیون این مجموعه ها را در معرض دید مردم گذاشتند و یک موزه هنری حقیقتا ملی ایجاد کردند.
بعدها، زمانی که ارتش ناپلئون این قاره را فتح و به سوی مصر حرکت کرد، غنایم آنها این مجموعه ها را رونق بخشید. لوور به موزه ناپلئون تغییر نام داد و در روزهای خاصی مردم توانستند اشیاء آن را رایگان تماشا کنند. این مسئله که گنجی توسط ارتش فرانسه وارد خاک این کشور شد، بخشی از افتخارات فرانسه است که تاثیری متحول کننده بر روح و روان مردم داشته است. البته ضربه روحی ناشی از پس دادن آثار هنری در پی شکست فرانسه در واترلو، بسی عمیق تر بود.
در جامعه ای همچون ایالات متحده که فاقد اینگونه مجموعه ها و محلی برای نگهداری آنها بود و در عین حال شهروندانی داشت که می خواستند ملتی قدرتمند در یک جمهوری مقتدر ایجاد کنند، موزه ها در قیاس با انگلیس و فرانسه، با بازار، همخوانی بیشتری داشتند. در 1784 چارلز ویلسن پیل فردی پویا، میهن پرست، کارآفرین و هنرمندی دانشمند از مشتریان سودآور به موزه اش در فیلادلفیا استقبال کرد. او امیدوار بود این موزه به موسسه ای ملی تبدیل شود. پیل از تشویق ها و حمایت های بنیامین فرانکلین و توماس جفرسون در این راستا برخوردار شد و از اشتیاق آنها به روشنگری فرانسه بهره برد.
او موزه ای جامع ایجاد کرد که نمونه های مشابهش در اروپا را به چالش می طلبید. در آنجا کامل ترین نظم در آثار یک خالق بزرگ که شیوه هایش همه حکمت آمیز بودند، متجلی بود. این موزه همچنین ابزاری بود برای نظم و آرامش که شهروندان را با مدل های جذابش به وظایف اجتماعی شان رهنمون می شد تا به انسان رضایت بیشتری نسبت به جایگاهش بدهد. در فاصله سال های 1895 و 1940 تعداد اتومبیل های ایالات متحده بین 4 تا 25 میلیون دستگاه افزایش یافت و همزمان با افزایش اوقات فراغت و احداث بزرگراه ها در سراسر کشور، بعد از جنگ جهانی دوم، افراد بیشتری از مکان های جدید بازدید کردند و اشیاء جدیدی را مشاهده کردند. دیدار از موزه ها نیز افزایش یافت.
این کشور تا سال 1985 هیچ گونه موزه ملی نداشت و این زمان کنگره، موزه ملی تاریخ و فناوری را ایجاد کرد. با آغاز دهه 1960 دست اندرکاران موزه تلاش سیستماتیک را به منظور جذب هرچه بیشتر مردم آغاز کردند. در این زمان موزه Smithsonian به تنهایی در سال 2000 بیش از 35 میلیون بازدیدکننده داشت. محققان حرکات بازدیدکنندگان را بررسی کرده اند. آنها چه می خواهند بدانند؟ چگونه موزه ها به آنها در یادگیری بیشتر کمک می کنند؟ تا دهه 1990 موزه ها از گروه های تمرکز برای تعیین میزان جذابیت اشیاء موزه استفاده میکردند، سیستم شناسایی ای که برای طبقه بندی اشیاء و سازماندهی آثار تاریخی در یک پیوستار به کار می رفت، اکنون دیگر کارایی ندارد.
سازمان های بین المللی – خاصه یونسکو- موزه ها را در تمام کشورهای غیرعربی از سال 1960 سازماندهی و حمایت می کنند. کمیته میراث فرهنگی یونسکو بین مردم محلی و تجارت گردشگری بین المللی شبکه های ارتباطی ایجاد کرده است. گردشگری، خود سبب افزایش تعداد بازدیدکنندگان موزه و در نتیجه افزایش تعداد موزه ها در سطح جهان می شود. از کلیولند تا لس آنجلس، از بیلبائو تا پاریس و مونیخ، هر یک می کوشند که با ایجاد موزه در کنار رستوران ها، فروشگاه ها سواحل رودخانه ها و ... حمایت ها و همکاری های جهانی را جذب کنند. این مسئله تنها مختص به غرب نیست بلکه موزه های جدیدی نظیر موزه ملی کنیا، موزه دهلی نو و بسیار یدیگر، با حمایت های یونسکو سعی در جذب بازدیدکننده دارند.
این کوشش ها سئوالی را پدید می آورد: آیا معنای فرهنگ در هر جامعه ای یکسان است؟ نیاز به یافتن راه هایی برای عرضه اشیائی که هویت های مجزا از غرب می سازند موزه را در جایگاه ویژه ای قرار داده است. موزه ها امروزه در سرسر دنیا از وسایل ارتبطی و رسانه ها جهت سهل الوصول کردن اشیاء خود برای مردم استفاده می کنند و اکنون تقریبا هر موزه ای در اینترنت، سایتی دارد که در آن اطلاعاتی در مورد اشیاء موزه، فروشگاه ها و حتی تورهای موزه آمده است. شبکه اینترنت، نوع جدیدی از موزه ها را پدید آورده است؛ موزه مجازی. این موزه به جای اشیاء واقعی و محل جغرافیایی، کتابخانه ای از تصاویر فوق متنی، صداها و کلماتی دارد که اشیا را از بطن اطلاعاتی دیجیتالی پدید می آورند و می توانند آن را از طریق ابزارهای الکترونیک، انتقال دهند. قیمت پایین یک صفحه وب، موزه ها را ارزان کرده است.
با این همه، به رغم اینکه ادعا می شود که وب، فضایی دموکراتیک در سطحی نامشخص است، این موزه ها مجازی تنها در میان کسانی که امکان دسترسی به سایت ها را دارند، بکه ایجاد می کنند. موزه ها به شهروندان کمک می کنند تا فزاینده های تحول را بهتر درک کنند. آنها می خواهند عامه مردم را پوشش دهند اما تنها در همین اواخر توانسته اند به این موفقیت برسند. البته حتی در این صورت نیز پیامی که مردم می فهمند، لزوما پیامی نیست که موزه می خواهد به آنها انتقال دهد. در آینده موزه ها متعهد شده اند که این فرایند پویا را بین فردگراها و نظم یافته ها و مردم بومی و غیربومی در بافت تحولات سیاسی و اقتصادی همچنان زنده نگه دارند.
منابع: • نوشته: میرییام لوین، ترجمه: علیرضا رضایت، روزنامه همشهری: سال چهاردهم، شماره 4009، چهارشنبه 24 خرداد 1385. •
تهیه و تنظیم: شیما عبداله بیکی