شنبه 2 دی 1402 - 18:39
//= view_design::CreateFirstImage($Row["attachment"], 'org', '', 'col-lg-5 col-md-5 col-12 master_img', false) ?>
چهل و نهمین جلسه سفرنامه خوانی با مهدی گوهری با عنوان «یلدا در سفرنامه»، با حضور رسول فرمانی سفرنامه پژوه، شامگاه دوم دی ماه 1402 در تالار آبی مجموعه نیاوران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران در این نشست مهدی گوهری پژوهشگر سفرنامه اظهار داشت: جهت پی بردن به عظمت آیین ها باید بدانیم مثلا یلدایی که برای ما حس خوبی دارد، ریشه آن در چیست و این حس را با دانش و نگاه خارجی ها درهم آمیزیم.
او ادامه داد: جشن های بزرگی در تاریخ داشتیم که توانستند بمانند و ارتباط خود را با مردم حفظ کنند که یلدا از جمله آنهاست؛ و داشتن دانش درباره ریشه یلدا موجب حفظ آن می شود.
گوهری با بیان اینکه اگر حواسمان به آیین ها نباشد ممکن است آنها را از دست بدهیم، گفت: اسطوره ها و آیین ها محکوم به مرگ هستند مگر اینکه به آنها پرداخته شود؛ و با این کار می توانیم حافظان خوبی برای میراثی باشیم که از گذشتگان به ارث رسیده است.
در ادامه رسول فرمانی سفرنامه پژوه به ریشه یابی مفاهیم «شب چله» و «شب یلدا» پرداخت و اظهار داشت: مفاهیم درطول تاریخ اسامیشان تغییر می کند؛ و اینکه بدانیم بلندترین شب سال در گذشته به چه اسمی شناخته می شده به ما در شناختن مفهوم آن کمک می کند.
او با بیان اینکه چله از عدد چهل می آید و در دوران اسلامی و قبل آن این عدد مقدس بوده، توضیح داد: در گذشته دور، سال ایرانیان تنها دو فصل سرد و گرم داشته و شب چله جشن میانی زمستان بوده و در واقع در میانه فصل سرد بوده؛ و بعد از اتفاق افتادن شب چله، زمستان به دوره ها و روزهای مختلف همچون چله بزرگ و چله کوچک تقسیم می شده.
فرمانی ادامه داد: در دوران هخامنشیان از جشن چله زیاد صحبت نشده، اما از نوروز زیاد سخن به میان آمده و مشاهده می شود که در مدارک رومی در مواردی کوتاه اشاره شده که چنین جشنی وجود داشته است.
او افزود: در دوران ساسانیان نیز به برپایی این جشن اشاره شده، اما معلوم نیست در دوران کدام پادشاه بوده است. همچنین از منابع مشخص می شود که نوروز جشنی متعلق به همه بوده اما چله به همگی تعلق نداشته است.
این سفرنامه پژوه گفت: در زمان حاضر شب چله به عنوان طولانی ترین شب سال شناخته می شود، اما در ایران باستان مفهوم دیگری به عنوان تولد خورشید یا میترا نیز داشته است.
او با اشاره به یادداشت های جغرافی دانانی که جهت شناخت مسیرها سفر می کردند، اظهار داشت: در قرن سوم و چهارم، ابن حوقل به ایران سفر کرده و می گوید در نیمه زمستان در کاروانسرایی بودم که دیدم آتش زبانه می کشد و به این جشن اشاره می کند.
فرمانی با بیان اینکه کلمه یلدا پس از چله کاربرد پیدا کرده و در سروده های شاعران به چشم می خورد، ادامه داد: منوچهری در سال 402 هجری در شعرش به کلمه یلدا اشاره می کند. ناصرخسرو نیز در سال 407 به کلمه یلدا اشاره می کند.
او تصریح کرد: تمام شاعران به دو نکته درباره یلدا اشاره دارند؛ نخست طولانی ترین شب سال و دوم اینکه برای دهقانان بسیار مهم بوده، چراکه پس از آن شب، روزها بلندتر می شوند.
او با بیان اینکه یلدا کلمه ای سریانی است که وارد زبان فارسی و سپس وارد زبان عربی شده است، گفت: در قرن هفتم از کلمه یلدا به صورت عام تر استفاده می شود؛ و یلدا به معنی تولد و زایش بوده که در گذشته کمتر به آن اشاره می شده.
فرمانی تاکید کرد: در سفرنامه ها بسیار کم به یلدا اشاره شده است.
او اظهار داشت: کتاب های مناسبی درباره جشن ها وجود دارد. مثلا در کتاب آثار باقیه نوشته ابوریحان بیرونی، او به تمامی جشن های ادیان می پردازد، اما به یلدا اشاره چندانی نمی شود و تنها جشن میانه سال مطرح می شود. در کتاب قانون مسعودی نیز از آن به عنوان خرم روز یاد می شود.
این سفرنامه پژوه با اشاره به سفرنامه جذاب ابن فضلان توضیح داد: این سفرنامه نویس در قرن 5 هنگام عبور از فلات ایران با چیزهای جدیدی آشنا می شود که یکی از آنها استحمام افراد در جشن نیمه زمستان بوده است.
او گفت: در زمان صفویان در کشوری که چندین قرن دین و مذهب یکپارچه ای نداشته، مذهب شیعه آدم ها را کنار هم قرار داده و متحد می کند و بعضی از جشن ها پررنگ می شوند و برخی از بین می روند، اما جشن نیمه زمستان همچنان برای دهقانان مهم بوده است.
فرمانی تصریح کرد: در دوران صفویان چند نفر از سفرنامه نویسان به صورت مقایسه ای درباره جشن های شب چله (نیمه زمستان) و عید نوروز صحبت می کنند.
او با بیان اینکه در دوران باستان کمتر دورهمی مردم نوشته و ثبت و بیشتر جنگ ها ثبت می شدند، افزود: در برخی نوشته ها به خوراکی هایی که در سفره چله گذاشته می شده اشاره شده است که در حال حاضر برخی عوض شده و برخی از بین رفته اند.
او فال حافظ را عنصر جدایی ناپذیر شب چله یا یلدا دانست و تصریح کرد: پیش از آن بزرگان داستان گفته یا شاهنامه خوانی می کردند و البته فال هم می گرفتند، ولی نوع دیگری متفاوت از فال حافظ بوده است.