سه شنبه 8 شهريور 1390 - 13:05
//= view_design::CreateFirstImage($Row["attachment"], 'org', '', 'col-lg-5 col-md-5 col-12 master_img', false) ?>
افریقای سیاه که هنر سیاهان در آن به اوج شکوفایی خود رسیده است محدوده حاشیه غربی تا مرکز قاره افریقا را دربر می گیرد. در این سرزمین گذشته ای با اساطیر کهن و افسانه های جادویی وجود دارد که بیانگر رابطه خدایان با قدرت مافوق طبیعی است. قدرتی که همه از او یاری می طلبند.
در واقع هنر افریقای سیاه که از نظر یک افرقایی تنها بیانگر گرایشهای شخصی، موقعیتهای اجتماعی و سیاسی و اعتقادات و آیینهای مذهبی است. در اوایل قرن بیستم به وسیله اروپاییان به عنوان یک هنر شناخته شد و مورد مطالعه قرار گرفت. هنر افریقا در واقع مجموعه ای از مذهب، تآثیرات قومی، ملیت، شرایط زندگی، آب و هوا و فرهنگ هر منطقه است و با این عوامل ارتباط مستقیم دارد.
بیان هنری یک افریقایی منسوب به هر قوم و طایفه ای که باشد غالباً به صورت ماسکها و مجسمه ها جلوه گر می شود. در واقع ماسک و مجسمه را می توان یکی از عناصر مهم زندگی افریقایی به شمار آورد.
از ماسکها و مجسمه ها در مراسم تقدیس و نیایش برای حاصلخیزی زمین یا باروری زنان و نیز در مراسم غیر مذهبی استفاده می شود.
هنر سیاهان مجموعه ای از نیروی تخیل، تصور، تنوع سبکها و مظاهر زندگی اقوام این سرزمین است. این هنر بیانی است مستقیم با امکانات ساده که در آن اندیشه، تخیل و غریزه های درونی سازنده با دریافت از الهامات ذهنی و تبحر در شناخت، به هم می آمیزد و قدرتی جاویی پدید می آورد. چون تجسم غریزه ها که نمودار سازنده درون هر فرد است، در هنر های مذهبی یا غیر مذهبی با رشته های پنهانی اورا دربر می گیرد و ارتباط مستقیمی بین او و سایر افراد با اثر هنری به وجود می آورد. درواقع هنر به معنی خاص برای ارائه چنین تفکری در افریقای سنتی مطرح نیست. بدین ترتب ماسک، مجسمه نیکان و طلسم که از علائم تمثیلی جادویی و مذهبی فراوان برخوردارند از طرف نیرویی مرموز و پنهانی برای ارتباط با ماوراء الطبیعه پشتیبانی می شوند.
در افریقا هنر با مذهب و زندگی عجین است. هنر برسنتهای خانواده و مذهب استوار است و راز هر هنری به خانواده ای تعلق دارد که از پدر به پسر منتقل می شود. نقاش، پیکر تراش، خواننده و رقصنده افریقایی به وجود نیروی حیاتی ایمان دارد و هنرش در خدمت اعتقاداتش است. آثار هنری نیز قدرت خود را از اعتقاد به جادو به دست می آورند. مجسمه یک شاخ گاو در درون خود تمام نیروی گاو راحفظ می کند. یک جانور دریایی و یا پیکره می تواند باران ساز باشد. پیچ و خم پیکره مار خاطره صاعقه را بر می انگیزد. هنرمند افریقایی منبه الهام خود را در طبیعت می جوید آن را رونویس نمی کند آن را به ما منتقل می کند. اثر او فقط یک حامل است.
ساختن یک اثر هنری در واقع نیروی حیاتی در کالبد ملموس یک ماسک یا یک مجسمه است که در هنگام لزوم از طریق رقص و یا دعا و ذکر دیگر بار شکوفا و رها خواهد شد.
هنر افریقا، کاربردی است، جمعی است و نه فردی، در نتیجه معنای یک اثرهنری بسیار بیش از آن چیزی است که به ظاهر به چشم می خورد. شیء سمبل است، ساختن مجسمه و ماسک دو هنر رایج هستند. مهمترین تفاوت میان مجسمه ها و ماسکها در آن است که مجسمه در جریان مراسم و مناسک بی حرکت می ماند. در حالیکه ماسکها با حرکات خود در مراسم شرکت می کنند.
استفاده از ماسک در همه مناطق یکسان نیست و شکل آن و سبک حرکتش در رابطه با وضع اقلیمی و آداب اجتماعی متفاوت است. افرادی که در کنار دریاها زندگی می کنند و تحت تاثیر مسیحیت قرار گرفته اند کمتر از ماسک هاستفاده می کنند. ولی منطقه جنگل با افق بسته و آواهای رعب انگیز محل مناسبی برای بهره بردن از ماسک است. ماسکها جای خود را به مجسمه ها می دهند و بعضی از آنها فقط در مراسم مذهی خانوادگی مورد استفاده قرا می گیرند. به تدریج که از ساحل به سوی شمال می رویم و به سرزمین های اسلامی نزدیک می شویم قلمرو ماسکها نیز به پایان می رسد.
مجسمه ها غالبٌ چهره نیاکان را نشان می دهند و قربانی نیز دریافت می کند. ولی مجسمه حیوانات نیز بسیار است. ریتم و حرکت مایه اصلی هنر افرقا است. این ریتم در حرکت انسان و در نتیجه فقط در رقص متجلی نیست. بلکه از طریق خطوط، رنگها، سطح ها و حجم ها در معماری و پیکر تراشی و نگارگری و نیز از طریق قافیه و وزن در شعر احساس می شود.
کانون اصلی هنرهای تجسمی سیاه در مرکز و جنوب غربی افریقاست. چوب و سنگ وگاه فلزات گوناگون و خصوصاً طلا وسیله اصلی آفرینش است. کانون هنری غرب افریقا از شمال به سرزمینهای اسلامی و از سوی جنوب تا شط زئیر و کمی فراتر از آن پبش می رود. به بیان دیگر این محدوده در واقع نیم دایره ای است که از سنگال شروع می شود و خلیج گینه را دور می زند و به سرزمین زئیر می رسد. اثری که در کتابخانه اختصاصی از هنر افریقای سیاه وجو دارد مربوط به کشور گینه است. گینه از کشورهای افریقای غربی است. این کشور از نظر جغرافیایی به سه منطقه تقسیم می شود:
1) گینه دریایی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب است.
2) گینه میانی که منطقه ای کوهستانی است
3) گینه علیا که مجموعه ای است از چند فلات و رودخانه نیجر
که از مهمترین قبایل آن قبیله کیسی (KISSI) و قبیله باگا (Baga) می باشد.
پایتخت گینه شهر کوناکری (Conakry) و زبان رسمی آن فرانسه است. تنوع جغرافیایی گینه در تاریخ آن متجلی است. به همین دلیل قبایلی چون سوسو (Sou Sou) و مالینکه (Malinke) از قرن ها پیش در گینه مستقر شده اند. پرتغالی ها در سال 1462 میلادی سواحل گینه را کشف کردند و با این کشف کار وحشتناک تجارت بردگان توسعه پیدا کرد. انگلیسی ها و فرانسویان مهاجمان بعدی بودند و در اواخ قرن نوزدهم مستعمره گینه فرانسه تشکیل شد. از این جهت شهر کوناکری به بندر مهمی تبدیل شد. سرانجام در سال 1958 م گینه تنها کشور فرانسه با زبان افریقایی بود که در همه پرسی سال 1958 به حکومت فرانسه جواب رد داد و بدینسان استقلال خود را اعلام کرد.
نام مجسمه ای که در کتابخانه اختصاصی نیاوران در معرض نمایش است " نیمبا " می باشد. این مجسمه مربوط به کشور گینه از قبیله باگا بوگه که از مهمترین قبایل این کشور است می باشد.
نیمبا الهه باروری در مذهب و پرستش باروری و زایش است. جنس مجسمه از چوب رنگ شده به رنگ سیاه می باشد. دارای تزییناتی به شکل زنجیره بر روی صورت است که تا ابتدای گوش ها کشیده شده. همچنین بر روی سر تا پشت گردن و روی سینه مزین شده است. این تزئینات كه ما فكر می كنیم به منظور زیبایی صورت گرفته اند، مفاهیم دیگری دارند. آنها واسطه ای است كه توسط آن روح نیاكانشان را تسخیر كنند.
این اثر از نمایشگاه هنر افریقای سیاه که در پاییز سال 1356 شمسی در تهران برگزار شده بود به دربار پهلوی هدیه و در کتابخانه اختصاصی به نمایش گذاشته شد.
تحقیق و گردآوری: پروانه احمدی