سه شنبه 22 فروردين 1391 - 11:27
//= view_design::CreateFirstImage($Row["attachment"], 'org', '', 'col-lg-5 col-md-5 col-12 master_img', false) ?>
نقاشی طوماری خوان میرو همراه با جعبه نقاشی اثر که چندی پیش جهت انجام عملیات حفاظت و مرمت از معرض دید خارج شده بود از هفته آینده در موزه جهان نما به نمایش گذاشته می شود. به گزارش روابط عمومی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران این نقاشی بر روی پارچه بوده و 10 متر طول و حدود نیم متر عرض دارد که به دلیل اسیدی شدن پارچه تکیه گاه در برخی نقاط، آثار لک، دوده و چرکی و عوامل بیولوژیکی همچون قارچ وکپک آسیب دیده و جهت انجام عملیات حفاظت و مرمت به آزمایشگاه منتقل شده بود. پروژه حفاظت و مرمت بر روی این اثر شامل دو بخش مطالعات هنری، آزمایشگاهی، دستگاهی، ساختاری میکروسکوپی و ماکروسکوپی لایه های تشکیل دهنده اعم از الیاف تکیه گاه و رنگ ها و انجام عملیات حفاظت و مرمت و همچنین لحاظ برخی روش های حفاظت پیشگیرانه جهت نگهداری و نمایش اثر بوده است. خوان میرو نقاش، مجسمه ساز و سفالگر اسپانیایی در سال ۱۸۹۳ در بارسلون به دنیا آمد. وی نقاشى را از سال ۱۹۱۲ آغاز کرد. در اوایل تحت تاثیر «فوویسم» بود. در پاریس با پیکاسو آشنا شد و مورد حمایت و تشویق او قرار گرفت. از سال بعد همه زمستانها را در پاریس میگذراند و تابستانها به دهکده «مونترا» بازمى گشت. در اثر این رفت و آمدها میان دهکده پدرى و پاریس، با ماکس ژاکوب و «پى یر رودى» آشنا شد و به مجامع دادائیستها راه یافت. «میرو» در سال ۱۹۲۳ به جمع سوررئالیستها پیوست. در واقع آنها بودند که سرچشمههای خیال و رؤیا را بر «خوان» آشکار کردند. ملاقات با «آندره برتون» در سال ۱۹۲۴ نقطه عطفى در زندگى او شد. از سال ۱۹۴۴ به بعد نقاشى در ابعاد بزرگتر را شروع کرد و تبدیل به نقاش نام آشنایى شد که سفارشهای بسیار مهمى به او داده میشد. «میرو» هنرمندى است که با حداقل عناصر حداکثر تأثیر را بر بیننده میگذارد. خوان میرو میگوید: «من در کارگاهم به باغبانى میمانم در باغچهاش؛ به اطراف خود مینگرم، در جایى جوانهای را باید بچینم و در جایى دیگر شاخهای بلند را باید قطع کنم. در برابر کارهایم، همیشه این احساس در من پیدا میشود که خودبه خود روییدهاند». «کارى که آغاز میکنم نتیجه ضربهای است که به من وارد شده است. این حالت ممکن است حتى در یک کافه برایم پیش بیاید. در این گونه لحظات بر روى اولین تکه کاغذى که به دست میآورم احساساتم را نقش میکنم. یک حادثه پیشبینی نشده ممکن است الهامبخش غیرمنتظرهترین چیزها براى من باشد.»