دارالخلافه تهران

يکشنبه 1 ارديبهشت 1392 - 09:10
مقدمه کتاب به سابقه تاریخی تهران پرداخته که روزگاری این پایتخت عظیم و رو به گسترش قریه ای کوچک وبی نام و نشان بوده که اصلا توجهی را به سوی خود جلب نمی کرده است.

عنوان کتاب: دارالخلافه تهران نویسنده: ناصر نجمی انتشارات: امیرکبیر سال نشر: 1348

 

مقدمه کتاب به سابقه تاریخی تهران پرداخته که روزگاری این پایتخت عظیم و رو به گسترش قریه ای کوچک وبی نام و نشان بوده که اصلا توجهی را به سوی خود جلب نمی کرده است.روایت قدیمی ترین سند تاریخی معتبری که نام تهران در آن آورده شده المسالک و الممالک است اثر ابواسحق استخری که کتاب را به سال 340 هجری نگاشته: طهران یک قریه بزرگی بوده که در زیرزمین ساخته شده وداخل آن علاوه بر هزارها خانه، هزارها زاغه و سرداب نیز وجود داشته و حرفه وپیشه اهالی آن اکثرا" راهزنی، چپاول قوافل و کاروان هایی بوده که از شمال وشرق ایران به سوی شهرری می رفته اند. متن کتاب با توصیف ارگ تهران آغاز شده است و به چگونگی و پیدایش ارگ تهران و برخی از ساختمانهای داخل آن که یادگار عهد صفویه است پرداخته چنانچه نوشته ها و مدارک موجود نشان می دهد افغان ها پس از تصرف و اشغال تهران در سمت شمال این محوطه پلی برقرار کرده و در جلو آن دروازه ای بنام دروازه ارگ ساختند این دروازه بعدها دروازه دولت نامیده شد، که در ابتدای خیابان الماسیه قرار داشت.

 

در فاصله سالهای 1356-57 هجری قمری سیاح و نقاش اروپایی به نام اوژن فلاندن که از تهران و سایر شهرهای ایران دیدن کرده بود درباره ارگ می نویسد: تنها قسمت قابل توجه شهر ارگ آن است که در مرکز شهر قرار گرفته و از سایر قسمت ها به وسیله دیواری مستحکم وخندق هایی که بر روی هر یک پل های دستی زده شده جدا می گردد، در این محل است که شاه کاخی ساخته و خود و اقوام نزدیک و امرای نزدیک درباری و نگهبانانش در آن زندگی می نمایند. در بخش بعدی کتاب در خصوص دروازه ارگ سلطنتی و سردرها وعمارتهای آن از جمله سردر نقاره خانه، عمارت تلگراف خانه، عمارت دفترخانه، عمارت دفتر استیفا و گرم خانه سخن به میان آمده است. در مورد میدان توپخانه و میدان مشق نیز مطالب مبسوطی بیان شده است. در بخش بناها و آثار به جا مانده از دوران قاجار، به یادگار آقا محمد خان که همان تخت مرمر است اشاره شده است.

 

در زمان فتحعلیشاه تهران از محدود و کوچک بودنش بیرون می آید و ابعادش توسعه می یابد، اراضی داخل خندق و برج و باروی شهر کم کم به ساختمان مبدل می گردد. از بناهای مهم زمان فتحعلیشاه، مسجد شاه یا مسجد سلطانیست. در عصر ناصری، تهران بیش از هر زمانی دستخوش تحولات و تغییرات اساسی گردید. این تغییرات تنها مربوط به توسعه و گسترش دارالخلافه و یا تعیین محدوده و غیره نبود بلکه از نظر تاسیس بناها و ابنیه و ساختمانهای جدید و قصرها و کاخها و آثار تازه و حفر قنوات و سراها و میدانگاهها و بازارها و اماکن معتبر دیگر حائز اهمیت است. کاخ گلستان از جمله مهمترین بناهای عهد قاجاریه است که قسمتهای مختلف آن از جمله: تالار سلام، تالارآیینه، سفره خانه، تالار برلیان، نارنج خانه، عمارت بادگیر، تالار الماس، کاخ ابیض، حرمخانه و خوابگاه ناصری که در این کتاب توضیحات مبسوطی در این خصوص آورده شده است. از دیگر بناهای این زمان می توان به کوشک شمس العماره، کاخ سلطنت آباد، قصر دوشان تپه، قصر قاجاریه، کاخ سپهسالار، مسجد سپهسالار، باغ نگارستان، بنای دارالفنون، باغشاه، چنار عباسعلی و توپ مروارید اشاره کرد که در مورد هر یک توضیحاتی آمده است.

 

بخش دیگر به توصیف دروازه های تهران پرداخته است که در زمان فتحعلیشاه این پادشاه به دنبال برج و بارویی که به دور شهر کشید، دستور داد شش دروازه در پایتخت بنا کنند و به دنبال او ناصرالدین شاه تعداد این دروازه ها را به دوازده عدد رسانید. دروازه های تهران که تا آخر سلطنت ناصرالدین شاه برپا و تا حدود سال 1312 هجری شمسی هم بر جای خود برقرار بودند عبارتند از: دروازه های خراسان، گمرک، قزوین، بهجت آباد، شمیران، دوشان تپه حضرت عبدالعظیم، دروازه غار و دروازه دولاب؛ همچنین تعدادی از دروازه های داخل شهر که به میدان توپخانه باز میشدند که ذکر آنها نیز رفته است. بخشی از کتاب نیز به شرح کامل بازارها و بازارچه های دارالخلافه تهران پرداخته است. در بخش دیگر کتاب به تکیه های عصر ناصرالدین شاه و سابقه تکیه در ایران و مشرق زمین پرداخته شده. از معتبرترین و وسیع ترین تکیه های تهران که تعزیه های دولتی در آن برگزار می شد تکیه حاج میرزا آقاسی، تکیه دولت، تکیه سپهسالار، تکیه ولیخان وغیره را می توان نام برد.

 

در بخش دیگر درخصوص وسایل رفت وآمد همچون واگون اسبی، کالسکه، اسب، شتر و اولین خط آهن ایران که در آن ماشین دودی به راه افتاد توضیحاتی آورده شده است. شرح خیابان ها و کوچه های دارالخلافه نظیر خیابان باب همایون، خیابان ناصریه، خیابان جباخانه (بوذرجمهری)، خیابان چراغ گاز، خیابان علاء الدوله، خیابان سپه، خیابان لاله زار، کوچه نایب السلطنه (داور)، خیابان دولت، خیابان امیریه با ذکر موقعیت جغرافیایی و ذکر مشاغل و معرفی چهره های سرشناس بخش دیگری از مطالب کتاب است. در بخش دیگری از کتاب از پیشه ها و کسب و کارسخن رانده شده که از آن جمله می توان به عصارخانه ها و آسیابهای سفیدگری، لحیم گری، مغازه های جاجیم و گلیم فروشی، یهودیان دوره گرد، قهوه و یا چای فروشی سیار اشاره نمود. اوضاع طبابت در دوران قاجاریه وضعی خاص و ابتدایی داشته و جز تعدادی از افراد که برای تحصیل علم طب به فرنگ رفته و یا در مدرسه دارالفنون درس خوانده بودند و یا چند نفر معدود از اطبای دیار فرنگ که به تهران آمده و اینجا ساکن بودند، طبیب تحصیل کرده و عالم و مطلع به رموز طب جدید و مدرن وجود نداشت و بیشتر اطباء و پزشکان سرشناس و معروف تهران در آن دوره همان حکیم باشی ها بودند که معلومات و آگاهی هایشان از تحفه حکیم مومن و کتاب قانون و شفای بوعلی و برابرالساعه محمد زکریای رازی خارج نبود. همچنین دواهایی هم که تجویز می کردند از روی مندرجات کتاب مخزن الادویه بود.

 

در ادامه مطلب راجع به دوا و دوافروشی در دارالخلافه، ساخت دارو در ایران، دندانسازی (دندانکشی) و زالو اندازی توضیحاتی آورده شده است. در خصوص وضعیت حمام های تهران و توضیح قسمتهای آن، آداب و رسوم رایج در حمامها وهمچنین عقاید خرافی راجع به حضور جن در حمام و استفاده از جام چهل کلید برای دفع آن و سایر موهومات و اعتقادات بی اساس داستانهایی آورده شده است. شرح گورستانهای داخل شهر تهران از جمله گورستان حسن آباد، قبرستان آب انبار قاسم خان در بیرون دروازه عبدالعظیم و قبرستان سر قبر آقا به تفضیل آمده است. همچنین چندین قبرستان خصوصی نظیر قبرستان ظهیرالدوله، قبرستانهای حضرت عبدالعظیم (امامزاده عبداله، ابن بابویه) و چندین قبرستان در غرب و شرق تهران وجود داشته است. مکتب خانه ها در تهران به عنوان محل درس و تعلیم و تربیت به دو نوع بودند؛ یکی خصوصی که در منزل طبقات اعیان دایر می شد و مخصوص فرزندان یک یا چند خانواده بود و نوع دیگر مکتب خانه های عمومی بود که تمام طبقات و خانواده ها می توانستند کودکان خود را به آنجا بفرستند. نیز در مورد دستمزد معلمان و وسایل موجود در مکتب خانه، دروس تدریسی و سن مکتبی ها مطالبی آورده شده است. لباس رسمی و متداول مردم تهران در عصر قاجارها برای تمام طبقات جبه و شال کلاه بود. شال کلاه نوعی عمامه بود که ریشه قدیمی و تازی دارد. جبه هم ریشه عربی یا ترکمنی دارد که عبارتند از لباس بلند و گشاد و چون تن پوش با دوامی بوده تمام ایرانیها در مراسم رسمی ونیمه رسمی می پوشیده اند.

 

بخش دیگری از کتاب به شرح مطربها که همان عملجات طرب به آنها می گفتند پرداخته است، این گروه از دو دسته تشکیل شده بود. عده ای که حرفه و پیشه و شغلشان مطربی بود و تشکیل دسته ای می دادند و اینجا و آنجا به منظور تغییر ذائقه، بنا به دعوت قبلی به خانه های مردم می رفتند و دسته دیگر که اصولا کار و کسب دیگری نداشتند ولی وقتی جایی دعوت می شدند وسائل و آلات نوازندگی را برداشته و به محل دعوت شده می رفتند. در میان عملجات طرب عده ای بودند که فقط به دربار و یا به خانه اعیان و اشراف آن روز میرفتند و این دسته که کاملترین دستجات مطربها بودند یک دسته کامل نوازندگان را تشکیل می دادند و آلات نوازندگی آنان معمولا عبارت بود از کمانچه، تار، دایره زنگی، تنبک و نی. در خصوص آیین ها، مردم تهران نشین به مراسم و آداب و سنتهای خود علاقه و دلبستگی فراوانی نشان می دادند که از آن جمله می توان به مراسم عید نوروز اشاره کرد.

 

در دارالخلافه تهران دو نوع آیین نوروزی انجام می شد، یک نوع خاص شاهان قاجار و ترتیب سلام های رسمی بود که در عمارت سلطنتی انجام می شد و یک نوع هم میان مردم بطور عموم برگزار می گردید. همچنین توضیحات مفصلی در مورد برپایی سفره عید و نحوه دید و بازدید و برگزاری مراسم سیزده بدر آورده شده است. در ایران قدیم رسم چنین بود که به هنگام طلوع و غروب آفتاب نوازندگان مخصوص بوق و کرنا را در محل های خاصی که بیشتر ایوان عمارتها و ارگ ها بود به صدا در می آوردند و با این نوازندگی شادی بخش، ظاهرا"خورشید و روشنایی آن را استقبال و یا بدرقه می کردند. در دارالخلافه تهران به دستور شاهان قاجار تاسیس یک نقاره خانه مورد توجه قرار گرفت و هر صبح و عصر جماعتی از نوازندگان موظف می شدند در استقبال و بدرقه خورشید در ایوان ارگ بوق و کرنا به صدا درآورند. مراسم شتر قربانی یکی از آیین هایی بود که در روز عید قربان در دارالخلافه برپا می شد و به مناسبت این عید بزرگ تشریفات خاص جالبی برگزار می شد.

 

در گذرگاه ها، میدان ها و تکیه های تهران قدیم رسم های خاصی معمول بود که قسمتی از آن از احکام شرعی سرچشمه می گرفت و قسمتی هم که هیچ مبنا و اساس منطقی نداشت ولی واجب الرعایه و قابل احترام بود مسئله بست نشستن گناهکاران و مجرمین بود. حد زدن بوسیله چندتن از گماشتگان انجام می شد و این امر چنان بود که شخص مجرم را طبق موازین شرعی انگشتان دست و یا پا و حتی قسمتی از دستهایش را حد می زدند یا به عبارت دیگر می بریدند و اما بست نشستن مقصرین یکی از رسم های عجیب و شگفت آور آن روزگاران بود و معمولا هم اماکن مقدسه محل بست نشینان بود. در آن زمان کار به جایی رسیده بود که جماعتی از خلافکاران به زیر توپ مروارید نیز رفته و در آنجا بست می نشستند. در زمان ناصرالدین شاه مخصوصا این شاه دستور داد، کسانی را که زیر چرخ های توپ مروارید و یا بر روی لوله آن بست می نشستند از آنجا خارج کرده و به کیفر برسانند.

 

از جمله دیگر رسمها می توان مراسم کورشو-دورشو، مراسم شب یلدا و برگزاری سلام های عام در تخت مرمر را نام برد. عقد و ازدواج در دارالخلافه تشریفات و مراسم خاصی داشت که اکنون قسمت بیشتر آن متروک شده است. داماد پیش از عقد، عروس را نمی دید و انتخاب همسر بدست خواستگاران بود، اگر در یک خانه چند دختر دم بخت بود حتما دختر بزرگتر را نشان می دادند، سپس کسان داماد پس از مراجعت دیدنی های خود را بازگو می کردند. معمولا خواستگارهای مردانه شب می رفتند و با پدر و یا اقوام مردانه عروس وارد مذاکره می شدند و در صورت موافقت در همان مجلس شیرینی مختصری صرف می کردند و قرار (بله بران) می گذاشتند که مثلا چقدر مهر بدهیم و چند دست لباس بیاوریم و خلاصه شرایط نقدی و جنسی معامله را تمام می کردند. مراسم نامزدی خیلی طول و تفصیل نداشت فقط در یک روز معین چند نفر از خانه عروس می امدند و یک انگشتری الماس یا زمرد، یک کاسه نبات و یک طاقه شال به خانه عروس می آوردند. پس از آن مراسم عقد و عروسی و جهیزبران، پاتختی و پاگشا طبق رسومات با شرح مفصلی برگزار می شد.

 

حفظ انتظامات و امنیت دارالخلافه با واحدهایی بنام "محتسب"، "عسس" و داروغه بود، خصوصا شب هنگام؛ کشیک چیان گزمه به عبارت دیگر شبگردان شهر را نگهبانی می کردند. ناصرالدین شاه نخستین کسی بود که به فکر ایجاد پلیس به طرز جدید و ایجاد سازمانی برای پلیس افتاد. وی ضمن گردش در کشور اطریش بوسیله یکی از همراهان خود از این دولت خواست که چند نفر افسر کارشناس امور پلیس و امنیت شهری را به استخدام دولت ایران درآورده روانه کشور ما گرداند. دولت اطریش هم یکنفرایتالیایی نجیب زاده را که در امور پلیسی دارای اطلاعات لازم بود به شاه قاجار معرفی نمود وی نیز پس از مدتی مطالعه در امر امنیت شهر تهران طرحی برای استقرار نظم و امنیت در تهران آشفته آن روزگار تنظیم کرده به نظر شاه رسانید که همان اساس تشکیلات پلیس جدید تهران قرار گرفت. بخش دیگری از کتاب در خصوص یک دسته از مردم تهران که به لوطی ها معروف بودند پرداخته است. این افراد که اکثرا از طبقه پایین و غیر متمکن بودند، ولی اغلب به ارزشهای اخلاقی و اصول مروت و انسانی کاملا آشنایی داشتند و خود را وقف دیگران می کردند. لوطی ها امین مردم محل و خانواده های آنها بودند و یک لوطی واقعی کسی بود که حتی وقتی سرپرست خانواده به مسافرت می رفت با اطمینان خاطر زن و فرزندانش را به او می سپرد و به سفر می رفت. از لوطی های سرشناس تهران می توان لوطی صالح، لوطی عظیم، لوطی اکبر خان، لوطی نایب را نام برد. توضیحات جامع دیگری در مورد خانه های تهران، اشاره به هزینه زندگی در آن دوران، عزاداری و سوگواری در دارالخلافه، تفریحات و سرگرمی های مردم تهران، امامزاده ها و بقاع متبرکه تهران بلدیه و طریقه آبرسانی به مردم تهران آمده که شرح آن در مختصر نمی گنجد.

 

گردآوری : پروانه احمدی

شناسه خبری: 931
تاریخ انتشار: 1392/2/109:10
هشتگ ها:

آخرین مطالب