روایت داستان شیخ صنعان و دختر ترسا در قالیچه موجود در کاخ اختصاصی نیاوران

شنبه 4 آبان 1398 - 13:22
قالیچه با طرحی از داستان شیخ صنعان و دختر ترسا (برگرفته از کتاب منطق الطیر عطار نیشابوری) بافت کارگاه آگاه کرمان نخ و پشم 90 رج ابعاد: 2،01*1،58 مترمربع محل نمایش: کاخ اختصاصی نیاوران

قالیچه با طرحی از داستان شیخ صنعان و دختر ترسا (برگرفته از کتاب منطق الطیر عطار نیشابوری)

بافت کارگاه آگاه کرمان

نخ و پشم

90 رج

ابعاد: 2،01*1،58 مترمربع

محل نمایش: کاخ اختصاصی نیاوران

 

فرش راور کرمان:

بر طبق نظر اکثر کارشناسان هنری، هویت و اعتبار فرش ایران مدیون فرش کرمان و اعتبار فرش کرمان مدیون فرش راور است. وجود قدیمی ترین نوع گره به کار رفته در فرش راور ثابت می کند که این منطقه در حفظ یکی از ویژگی های بافت فرش های کهن سهم مهمی داشته است. از دلایل برتری فرش راور نسبت به فرش کاشان این است که هنرمند کرمانی هیچ گاه خود را محدود به قوانین ناشناخته فرش نکرد و همواره از نقش ها و رنگ های وسیع استفاده کرد و همیشه به عنوان بزرگترین سنت شکن فرش ایران شناخته شده است.

 

از لحاظ رنگ آمیزی قالی راور از شادترین قالی های ایران به شمار می رود و یکی از دلایل شهرت قالی راور استفاده از رنگ های گوناگون در آن بوده است. طیف رنگی قالی راور حدود 30 رنگ می باشد. رنگ ها در گویش راور و کرمان با نام های خاصی شناخته می شود. با توجه به سابقه درخشان و قدمت فرش های شهر کرمان و به ویژه راور، این فرش ها زینت بخش بسیاری از کاخ ها در دوره های مختلف تاریخی بوده است.

 

در کاخ اختصاصی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران نیز شش نمونه از نفیس ترین و قدیمی ترین این فرش ها به چشم می خورد که مربوط به اواخر دوره قاجار هستند، و در سرسرای کاخ در معرض نمایش است.

 

از نفیس ترین این فرش ها می توان به دو قالیچه اشاره نمود (نخ و پشم/ 90 رج/ ابعاد: 2،01 * 1،58 مترمربع) با طرحی از داستان شیخ صنعان و دختر ترسا برگرفته از کتاب منطق الطیر عطار. در این بخش به زندگی عطار نیشابوری و شرح داستان «شیخ صنعان و دختر ترسا» می پردازیم.

 

عطار نیشابوری:

"فریدالدین ابو حامد محمد بن ابراهیم کدکنی نیشابوری" مشهور به عطار نیشابوری یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلند نام ادبیات فارسی در پایان سده ششم و آغاز سده هفتم است. او در سال 540 ه.ق برابر با 1146 میلادی در کدکن زاده شد. او که داروسازی و عرفان را از "شیخ مجدالدین بغدادی" فرا گرفته بود به کار عطاری و درمان بیماران می پرداخت.

 

درباره پشت پا زدن عطار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشه گیری و تقوا را پیش گرفتن وی داستان های زیادی گفته شده است. مشهورترین این داستان ها آن است که عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت اما عطار همچنان به کار خود می پرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابسته ای ، چگونه می خواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت : مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

 

این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت. عطار پس از این جریان مرید "شیخ رکن الدین اکاف نیشابوری" می گردد و تا پایان عمر (حدود 70 سال) با بسیاری از عارفان زمان خویش هم سخن گشته و به گردآوری داستان های صوفیه و اهل سلوک پرداخته است.

 

وی بیش از 180 اثر مختلف به جای گذاشته که حدود 40 عدد از آن ها به شعر و سایر آن ها به نثر است. عطار در سال 618 ه.ق برابر با 1221 میلادی در حمله مغولان به خراسان به شهادت رسید. آرامگاه وی در شادیاخ نیشابور می باشد. آثار عطار عبارت است از: اسرار نامه، الهی نامه، منطق الطیر، مصیبت نامه، مختار نامه، تذکره الاولیاء و دیوان اشعار.

 

داستان شیخ صنعان و دختر ترسا:

دیوان اشعار "منطق الطیر" یا مقامات الطیور منظومه ای است از عطار نیشابوری که به زبان فارسی و در قالب مثنوی سروده شده است. کار سرودن این مثنوی در قرن ششم ه.ق برابر 1177 میلادی پایان یافته است. این مثنوی که 4458 بیت دارد، از مثنوی های تمثیلی عرفان اسلامی به شمار می آید.

 

یکی از داستان های منطق الطیر عطار حکایت «شیخ صنعان و دختر ترسا» است که حکایت عاشق شدن پیر زاهد و متشرع و صوفی مسلک است که در جوار بیت الحرام، صاحب مریدان بسیار بوده و تمام واجبات دینی و شرعی را انجام داده و صاحب کرامات معنوی بوده است.

 

زاهد پیر، چند شب پیاپی در خواب می بیند که از مکه به روم رفته و بر بتی، مدام سجده می کند. پس از تکرار این خواب در شب های متوالی وی تصمیم می گیرد تا به ندای درون گوش داده و به دیار روم سفر کند. جمع کثیری از مریدان وی (به روایت عطار 400 مرید) نیز همراه وی راهی دیار روم می شوند.

 

در آن دیار، شیخ روزها بر گرد شهر می گشته تا سرانجام روزی نظرش بر دختری ترسا و بسیار زیبا افتاده و عاشق او می شود. عشق دختر ترسا، عقل شیخ را می برد. شیخ راهی خانه دختر ترسا می شود و پند و نصیحت یاران را نیز نمی پذیرد. دختر ترسا از عشق شیخ آگاه می شود. سرانجام در برابر نیاز شیخ چهار شرط برای وصال قرار می دهد: سجده بر بت، خمر نوشی، ترک مسلمانی و سوزاندن قرآن.

 

شیخ عاشق، نوشیدن خمر را می پذیرد و آن سه دیگر را، نه. اما پس از نوشیدن خمر و در حال مستی، سه شرط دیگر را نیز اجابت می کند و زنار می بندد. یاران که تحمل این خفت و رسوایی را نداشتند معتکف می شوند و چهل شب به دعا پرداخته و با تضرع و زاری از خدا طلب نجات شیخ را می کنند.

 

در شب چهلم یکی از مریدان شیخ، پیامبر اسلام (ص) را در خواب می بیند که به او بشارت رهایی شیخ را می دهد و شیخ را می بینند که زنار بریده و از نو مسلمان شده و توبه کرده است. دختر ترسا نیز شب در خواب می بیند که او را به سوی شیخ می خوانند که دین او را اختیار کند. احوالش دگرگون می شود دیوانه وار سر به بیابان، در پی شیخ می گذارد. دختر به دست شیخ اسلام می آورد و چون طاقت فراق از حق را نداشته در دامان شیخ جان بر سر ایمان خود می نهد و جان به جان آفرین تسلیم می کند.

 

گردآوری: مریم ذهبی

شناسه خبری: 2439
تاریخ انتشار: 1398/8/413:22
هشتگ ها:

آخرین مطالب