ظهور خط در نقاشی، در آغاز دهه 1340، تنی چند از بینندگان را به یاد حال و هوای سقاخانه ها انداخت و واژه سقاخانه به کار برده شد. بعدا استفاده از آن تعمیم یافت و اصطلاحی است که به آثار همه هنرمندانی – چه نقاش و چه مجسمه ساز- که در کار خود از فرم های سنتی هنر ایران به عنوان نقطه شروع و ماده خام استفاده می کردند (و نه فقط آنها که با خط فارسی سر و کار داشتند)، اطلاق شد. فرامرز پیلارام، نقاش و خوشنویس ایرانی است که در سالهای 1362-1316در قید حیات بوده است. وی یکی از نمایندگان مکتب سقاخانه و در زمره نخستین کسانی بود که ویژگی ها و امکانات صوری خط- نوشته و یا خوشنویسی سنتی را در نقاشی نوگرای ایرانی آزموده اند. پیلارام هنرمندی پُرکار بود، درک تجسمی قوی و دستی توانا داشت. در آثار اولیه اش، به مدد مهرزنی، زمینه ای کتیبه گونه برای صور هندسی ساده یا نشانه های مذهبی چون عَلَم، پنجه و... ایجاد می کرد. بعدا، پیلارام به خوشنویسی -به خصوص نستعلیق و شکسته نستعلیق- روی آورد و در این عرصه با بهره گیری از الگوی سنتی «سیاه مشق» دست به تجربه های بسیار متنوعی زد. این تجربه ها مشتمل بودند بر انواع ترکیب بندی های هندسی با بافت نگارشی، طرح های خوشنویسانه، سیاه مشق های رنگین و ریتم هایی از حروف برجسته نمایی شده و متداخل در یکدیگر که این ویژگی ها در اثری از او که در موزه جهان نما در معرض نمایش می باشد وجود دارد. این اثر بدون عنوان در سال 1972میلادی (1351خورشیدی) در پاریس کشیده شده است و تکنیک آن رنگ و روغن روی بوم می باشد. ترکیب بندی ایجاد شده، دارای ریتم می باشد که با استفاده از کلمات و خطوط خوشنویسی به وجود آمده است. گردآوری: گل ناز شهسواری