معرفی اثر : تابلوی نقاشی رنگ و روغن دور نمای کوه شمیران در کاخ صاحبقرانیه

تابلوی رنگ روغن منظره ی کوه شمیران به سال 1270 ه.ش توسط مهدی الحسینی مستوفی به تصویر در آمده است که نمایی زیبا و آرامش بخش از دره ی شمیران (دره ی دارآباد،باغ منظریه ،کامرانیه، جماران و صحرای دزاشوب و تجریش )را نشان می دهد .

نقاش : مهدی الحسینی مستوفی
تکنیک اثر : رنگ و روغن روی بوم 
تاریخ خلق اثر: ربیع الاول 1309 ه.ق 
محفوظ در گنجینه کاخ موزه صاحبقرانیه 

در دوران قاجار ، روستاهای شمیران سوژه ی مورد علاقه ی برخی از نقاشان بود. 
تابلوی رنگ روغن منظره ی کوه شمیران به سال 1270 ه.ش توسط مهدی الحسینی مستوفی به تصویر در آمده است که نمایی زیبا و آرامش بخش از دره ی شمیران (دره ی دارآباد،باغ منظریه ،کامرانیه، جماران و صحرای دزاشوب و تجریش )را نشان می دهد . در این اثر کار و تلاش کشاورزان شمیران برای کسب روزی حلال به تصویر کشیده شده است.
در اینجا خالی از لطف نیست که رمزگشایی نامگذاری محله های شمیران را مورد بررسی قرار دهیم.
نام های این محله ها که از آبادی های کهن شمیران بوده اند در دل خود ماجراهایی را دارند.
محله ی دزاشیب نسبت به سایر محله¬ های شمال تهران کمتر سرسبزی خود را حفظ کرده است اما هنگام قدم زدن هنوز هم درختان قد برافراشته و باغ های کم و بیش جامانده ای را می توان در آن یافت.
اولین نکته ای که در بررسی تاریخ دزاشیب به ذهن می رسد ، وجه تسمیه یا علت نامگذاری این آبادی کهن است که شباهتی با آبادی های اطرافش ندارد. 
علیرضا زمانی تهران پژوه می گوید : از نامهای دزاشیب می توان در کتاب معجم البلدان یاقوت حموی که در قرن 7 هجری به رشته تحریر درآمده سراغ گرفت. در این کتاب از آبادی ای نام برده می شود که در محدوده¬ی فعلی آبادی دزاشیب شمیران یا همان دزاشیب امروزی می باشد.
برای پیدا کردن ارتباط نام دزاه قصران با دزاشیب باید سراغ منابع مکتوب رفت.
در سایر کتب از نامهای ( دزج سفلی ) یا ( دزاه سفلی ) برای اشاره به این محدوده استفاده شده است.
در واقع ( دزج) و ( دزاه) به معنای ( دژ یا قلعه ) می باشد. در مجاور دزاشیب ، محله ی امامزاده قاسم قرار دارد که بارگاه مقدس این امامزاده می باشد، این محدوده (دزج علیا) و دزاشیب امروزی (دزج سفلی ) نامیده می شد.
بررسی ها نشان می دهد ، چون آبادی دزاشیب در سراشیبی آبادی امامزاده قاسم (ع) قرار داشت به آن دزج سفلی ، یعنی قلعه ای که در سراشیبی آن بارگاه است ، گفته می شد. دزج سفلی در لهجه های محلی آن زمان (ددرشو) تلفظ می شده است که بعدها به دژآشوب و نهایتا به دزاشیب تغییر نام یافت.
در برخی روایتهای شفاهی و برخی خاطره نگاری ها از واژه ی ( دزآشوب) استفاده شده است که شاید به منظور محلی باشد که در آن آشوب بر پا بوده است ، البته این روایتها دارای سندیت نبوده و برخی آن را در مشکلات چاپهای سنگی در نسخه های مکتوب گذشته می دانند.
این محله دارای دو قنات بالا و پایین بوده است . شکل گیری این محله به دلیل اجتماع کشاورزان و دامداران بوده است. جالب است بدانیم دو برادر به نامهای عباس و قاسم از اجداد این محله می باشند و آنها از مازندران به آنجا کوچ کرده بودند، که انتساب نامهای خانوادگی عباسی و قاسمی در این محله ، از این موضوع نشات می گیرد.
تکیه ی دزاشیب بیش از 120 سال قدمت دارد و در زمان ناصر الدین شاه ساخته و امروزه به عنوان اثر ملی  ثبت شده است.
دار آباد
دارآباد از محله های¬ شمال تهران است که از سوی شمال به ارتفاعات توچال و از جنوب به آجودانیه و اقدسیه می رسد. در زمان آقا محمد خان قاجار طایفه ی لطفعلی خان زند به باقالازار تبعید شدند و در حبس نگهداشته شدند. دار آباد از قدیمی ترین مناطق تهران است که قدمتش به 350 سال پیش می رسد.
در ابتدا این محله به واسطه ی رونق کشاورزی و دامپروری در منطقه ی قدیم دارآباد (باقالازار) شکل گرفت.
باقالازار یا کهنه آباد در شرق محله ی فعلی دارآباد ولقع شده است که در قدیم اهالی آن بیشتر به کشت باقالا یا باقالی می پرداختند. ازگل و سوهانک نیز از دیگر محله های کهن آباد بودند که به دلیل خشکسالی در قدیم واگذاشته شدند.
نام دارآباد پس از ساختن کاخی در زمان مظفرالدین شاه به ( شاه آباد ) تغییر نام یافت که بعدها مجددا به دارآباد برگردانده شد .( این کاخ متاسفانه مورد توجه قرار نگرفت و در حال حاضر دفتر بیمارستان مسیح دانشوری می باشد).
پزشکان فرانسوی به علت بیماری آسم و سل مظفرالدین شاه قاجار ، دارآباد را برای درمان این بیماری به واسطه ی هوای پاکش مناسب می دانستند.
در زمان رضا شاه (312 ه.ش) بیمارستان مسلولین در این محله ساخته شد.
موقعیت مکانی دارآباد و همسایگی آن با کوه و وجود درختان بسیار و همچنین آب و هوای مثال زدنی اش باعث شد این محله را به این اسم ، منتسب کنند.
عده ای نیز معتقدند که وجود درختان بسیار دلیل این نامگذاری می باشد. (دار) در معنای عام و گویش مازندرانی به معنای درخت می باشد و در فرهنگ لغت به معنی خانه و کاشانه.


تجریش
سرپل تجریش در گویش محلی فارسی ( تجریش ) و در قدیم (گوگَل) نامیده می شده ، که به معنی  ( پلِ گله ی گاو) می باشد. در قدیم نام تجریش را (طجرشت) می نوشتند که یکی از روستاهای شهر ری بوده است.
نجم الدین راوندی در شرح سلطنت طغرل سلجوقی آورده است که : {آنگاه که سلطان از تبریز به سوی شهر ری می رفت ، اندک مایه ی رنج به وی مستولی گردید . به قصران بیرونی به در ری به دیه (روستا) طجرشت ( تجریش) از جهت خنکی هوا نزول کرد چون حرارت هوا به غایت بود ( سال 455 ق) و جالب اینکه طغرا در تجریش وفات یافت و جنازه اش را به شهر ری منتقل کردند.
صالح بن موسی کاظم (ع) برادر امام هشتم شیعیان زمانی که خبر ولایت عهدی برادرش را می شنود از عراق راهی ایران می شود. گویا شخصی به نام حسن بهبهانی در پل (کرخ) که همان کرج امروزی است در تعقیب امام بوده است و در نهایت ایشان را در باغ گلشنی قریه ی تجریش در کنار همان درخت چنار کهنسال به شهادت می رساند.
گویش تجریشی و دیگر گویشهای شمیرانی ، فارسی با تاثیرگیری قابل توجه از گویش های حاشیه ی دریای خزر می باشد ، که این پیوند به دلیل ارتباط اجتماعی – اقتصادی با نواحی شمالی کشور بوده است.
شمیران
نظرات مختلفی درباره ی این نام وجود دارد و مطرح ترین آنها ترکیب دو کلمه ی ( سمی یا شمی) به معنای سرد و کلمه ی (ران) به معنی جایگاه می باشد. شمیران به معنای جای سرد و تهران به معنی جای گرم است.
نظریه دیگر به دلیل وجود قلعه های نظامی در منطقه شمیران است و برخی می گویند یکی از 9 ولایت ری را شمع ایران می گفتند که به شمیران تغییر نام یافته است.

 

گردآوری : مریم شاه حسینی