به گزارش روابط عمومی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران،در این نشست، محمد منصور فلامکی، استاد پیشکسوت و چهره ماندگار معماری ایران و محمدرضا اصلانی، استاد پیشکسوت و فیلمساز برجسته حوزه میراث فرهنگی سخنرانی کردند.
فلامکی با تاکید بر اینکه معماری ایرانی در شهر و روستا دارای ریشه های بنیادی است که امروز به فراموشی گرویده است، گفت :یکی از مهمترین این ریشه ها؛ حرمت گذاری است، ما امروز معنای حریم را فراموش کرده ایم. معماری ما هم دلی باورها؛ توجه به اقلیم سرزمینی و حرمت گذاری به همسایه ها به شهر و همجواری ها است. معماری ایرانی محفلی برای تربیت بوده است، تحولات یک سده اخیر موجب شده است فضای معماری ایرانی این ظرفیت ویژه را از دست بدهد. حیاط دیگر فضایی برای زندگی و تربیت ساکنان آن نیست. باید در مورد این تحولات بازاندیشی کنیم.
منصور فلامکی درباره ویژگی های معماری مطابق با معیارها و ارزشهای ملی و ایرانی گفت: وقتی پذیرای دین اسلام شدیم در حوزه معماری صاحب سبک بودیم که در سطح جهانی بسیار ارزشمند بود، با پذیرفتن دین مبین اسلام نیز اندیشههای اسلامی به آن افزوده شد و زیبایی فضای شهری افزایش یافت. در واقع از سالهای پس از ورود اسلام به ایران تا 90 سال گذشته معماران در شهرهای بزرگ تا جایی که میتوانستند از اندیشههای متکی بر مذهب تشیع پیروی کردند، اما از آنجا که نتوانستند این اندیشهها را با فناوری هماهنگ کنند به مرور زمان به فراموشی سپرده شد. به عنوان نمونه در گذشته پنجرهها از جنس چوب ساخته میشد و شکل و اندازه آن متناسب با حیاط خانه و به گونهای بود که اگر ساکنان خانه کف اتاق مینشستند میتوانستند گلهای باغچه و حوض داخل حیاط را ببینند اما اکنون در معماری به اصطلاح مدرن این امکان وجود ندارد. وی افزود :در گذشته معماران ایرانی 6 جهت (شمال، جنوب، شرق، غرب، توجه به آسمان و اهمیت زیر سطح زمین) را میشناختند و عمق زمین نه تنها دور انداختنی نبود بلکه مکان مقدسی محسوب میشد که آبانبار خانه و سرداب در آن قرار داشت، اما اکنون در معماری ما زیرزمین خانهها به انباری و یا پارکینگ خانهها تبدیل شده است.
دکتر منصور فلامکی با اشاره به اینکه معماری متکی بر احساس و اندیشه با محوریت عقایدی بوده، گفت: در داخل خانهها تا حد امکان مواردی مثل رو به قبله بودن اتاقها لحاظ شده و این قبیل زیباییها از ویژگیهای معماری اسلامی ایرانی است که در معماری مدرن به آن توجهی نشده و یا کمتر توجه شده است.
در ادامه این نشست محمدرضا اصلانی با اشاره به مکاتب هنری و ادبی در ایران گفت: ادیبان و اساتید ادبیات فارسی فردوسی را بزرگترین استاد هنر تراژدی در ایران می دانند.
البته باید به این مسأله توجه داشت كه شاهنامه فردوسی تراژدی منظوم است و با آنچه غربیان خاصه ارسطو درباره تراژدی می گویند كمی متمایز است. از سوی دیگر باید به این مسأله نیز توجه داشت كه تمامی داستان های شاهنامه تراژیك نیستند. بسیاری از این گونه داستان ها جنبه حماسی دارند. برخی به داستان های درام رمانتیك وار شباهت دارند و برخی نیز پایان بندی غم انگیزی دارند و می توانند درگونه آثار تراژدی قرار گیرند. نویسنده، شاعر و کارگردان سینمای ایران درباره نظامی گفت: نظامی بزرگترین رمان نویس جهان و آغازگر ادبیات فارسی است. نظامی قصهپردازی و داستان سرایی را در ادبیات ایران به عنوان یک شاخص ادبی طرح کرده و یک ژانر ایجاد میکند. او یک نظام روایی در شعر فارسی ایجاد میکند.
این کارگردان توضیح داد: حکیم نظامی رماننویس بزرگ ادبیات فارسی و رماننویس بزرگ جهان است. گِنجی ژاپن را آغازگر رمان جهان میدانند و آنچه نظامی میگوید منسجم، ساختارمند و فیگوراتیو است اصلانی یادآور شد: فیگورهای نظامی تنها فیگورهای گزارشی نیستند بلکه کاراکترسازی است و نظامی در قصه اولین کسی است که کاراکتر میسازد که نقش خویشسازی دارند. وی تصریح کرد: نظامی در ادبیات فارسی آغازکننده دیالوگ است و این امر مسئله مهمی در روایتگری است. ما مکالمه را جز شاخص جهان مدرن میدانیم و نظامی بشارت دهنده مدرنیسم و آغازگر مکتب رمانتیک ایران است.