میرزا تقی خان امیرکبیر
نویسنده:عباس اقبال آشتیانی
انتشارات:انتشارات نگاه
«امیر کبیر» نوشته عباس اقبال آشتیانی (1334-1275) یکی از منابع ارزنده برای شناخت امیر بزرگ ایران است. در وطنپرستی امیر و آرزوی او برای داشتن ایرانی مستقل و آباد نباید تردید کرد. او حتی پیش از آنکه به مقام صدراعظمی برسد در مقام و مناصب دیگر نیز با درایت عمل میکرد و هرگز در سیاست و خدمات دولتی و ارتباط با دربار برای حفظ موقعیت خود در نزد شاه از ایدههای ماکیاولیستی پیروی نکرد. وی رجلی بود که آرزوی مدرن کردن ایران را داشت و در شمار کسانی است که مدرنیته را وارد ایران کردند. دارالفنون او، نخستین مدرسه مدرن ایران بود. او از مطبوعات و روزنامهها حمایت میکرد و میخواست دانش سالم و مفید غربی با تخصص بومی ایرانی درهم آمیزد و گرههای فروبسته را بگشاید. از بُعد سیاسی نیز خدمات امیرکبیر در اوضاع آشفته سیاسی اجتماعی آن دوران قابل اعتناست. او را در تدبیر و خردمندی همپایه خواجه نظامالملک و خواجه رشیدالدین فضلالله دانستهاند. روستایی فقیری از مردم هزاوه فراهان که پدرش کربلایی قربان هم آشپز میرزاابوالقاسم قائممقام و هم ناظر خرید خانه او بود. تقی در دستگاه قائممقام رشد کرد و دبیری آموخت. پس از آن به خدمت میرزامحمدخان زنگنه درآمد و به مقام معاونت رسید و به وزیرنظام ملقب گردید. در ماجرای قتل گریبایدوف به دستور فتحعلیشاه با خسرومیرزا به پترزبورگ رفت و در زمان محمدشاه به نمایندگی ایران در کمیسیون ارزروم تعیین شد و کارایی و درایت خود را اثبات کرد در دوران صدارتش پس از سرکوبی دشمنان داخلی و فرو نشانیدن آتش فتنه باب، امیرکبیر همّ خویش را مصروف تأمین امنیت داخلی و گسترش عدالت در سطح کشور کرد و در این کارها تا آنجا پیش رفت که بدخواهان و آنانی که منافعشان در خطر بود شاه را تحت فشار قرار دادند ،و امیر بعد از مدت سه سال و سه ماه در سمت صدراعظمی ناصرالدین شاه در سال 1268 توطئه قتلش را چیدند و او را در حمام فین کاشان، رگ زدند. اثر حاضر که شرحی از زندگی و کارهای امیرکبیر به قلم استاد عباس اقبال آشتیانی است به نیکوترین وجه و با تکیه به اسناد و اقوال این مسایل تاریخی را میشکافد و از اینروی حاصل تحقیق و تتبع ایشان به یکی از بهترین منابع در شناخت گوشههای تاریک این بخش از تاریخ ایران تبدیل شدهاست. امیرکبیر که صحنه شهادتش در حمام فین کاشان، بین عموم مردم ایران شناخته شده است،
قسمت هایی از کتاب میرزا تقی خان امیرکبیر :
اقبال آشتیانی در کتاب پیش رو، با روایت و لحنی تاریخی، اتفاقات عصر قاجاریه از زمان محمدشاه تا پایان زندگی امیرکبیر را روایت کرده است.
«..... محمدخان امیرنظام زنگنه پسر حاجى علىخان و از فرزندزادگان شیخعلىخان زنگنه وزیر شاه سلیمان صفوى است. محمدخان در ایام نیابت سلطنت عباسمیرزا از کرمانشاه به تبریز آمد و در سلک ملازمان او داخل شد و چون مردى کافى و دانا بود روز به روز در خدمت ولیعهد ترقى کرد و مورد ستایش و توجه او قرار گرفت تا آنجا که عباسمیرزا او را به امارت نظام کل عساکر آذربایجان برگزید و امیرنظام در دوره دوم جنگهاى ایران و روس در خدمت ولیعهد مصدر خدمات مهم گردید و به شرحى که دیدیم در مأموریت به پطرزبورگ (از شوال 1244 تا رمضان 1245) به معیت خسرو میرزا و سفر به ایروان (رجب 1253) به همراهى ناصرالدین میرزا ریاست واقعى نمایندگان ایران با او بود و از هر دو مأموریت که در اولى امیرکبیر به سمت مستوفى نظام و در دومى با مقام وزارت نظام التزام خدمت او را داشت با توفیق و نیکنامى به ایران برگشت و قدر و عزتش افزون گردید.
یک سال بعد از آنکه محمدخان امیرنظام از سفر پطرزبورگ برگشته بود چون عباس میرزا نایبالسلطنه از طرف فتحعلىشاه مأمور نظم ولایات شرقى ایران و سرکوبى طاغیان آن حدود شد اداره امور آذربایجان یکسره در کف کفایت امیرنظام قرار گرفت و در تمام مدتى که نایبالسلطنه در آن حدود بود (از سال 1246 تا 1249) محمدخان امیرنظام آذربایجان را به خوبى اداره مىکرد و پیوسته اسلحه و سپاه از این ایالت به مشرق ایران به خدمت ولیعهد مىفرستاد و از او و از وزیرش میرزاابوالقاسم قائم مقام دستور مىگرفت و اوضاع حوزه محوله به خود را مرتباً به اطلاع ایشان مىرساند و اگرچه اسم حکومت آذربایجان و نیابت از عباس میرزا با فریدون میرزا پسر پنجم او بود لیکن زمام واقعى کارها را امیرنظام در دست داشت و عباسمیرزا در این باب او را مختار مطلق ساخته بود.....»