ژازه تباتبایی (1386-1309)
ژازه تباتبایی (نام اصلی: سید علی طباطبایی) شاعر، نقاش، مجسمهساز، نویسنده، نمایش نامهنویس و هنرپیشه، سال ۱۳۰۹ در تهران، متولد شد. او "نگارخانه هنر جدید" را که اولین نگارخانه ایران و یکی از مراکز فرهنگی مهم زمان خود بود را تأسیس کرد. ژازه نام خویش را "تبا تباای" امضاء می کرد.
او مینویسد: "یک روز نویسندهام و یک روز نقاش از خواب بر میخیزم و یک روز شخص دیگر و این آتش درون من همیشه هست ولی من قالب را هر روز یکجور مییابم. باید حرفی داشت، شکل بیان پیدا میشود."
شهرت امروز او بیشتر برای فیگورهای خلاقانه و مجسمه های فلزی است که با جفت کاری "اسمبلاژ" قطعات فلزی ماشین آلات صنعتی و اتومبیل ها ساخته است. سبک او به هنرهای سقاخانه ای نزدیک است، شیر زن ها و خورشیدها از موضوعاتی است که اغلب در کارهای وی تکرار می شوند، به همین دلیل از او به همراه تنی چند از نقاشان معاصر ایرانی به عنوان پیشگامان مکتب سقاخانه در ایران یاد می شود که در اوایل دهه چهل شمسی شکل گرفت و شاید نخستین مکتب نقاشی منسجم ایرانی باشد.
تکنیک اسمبلاژ شاید معادل سه بعدی و حجمی کولاژ یا تکه چسبانی باشد. نام این شیوه در دهه 50 میلادی ابتدا در عنوان اثری از "ژان دوبوفه" هنرمند فرانسوی به کار رفت، اما پیش از نامگذاری این شیوه، هنرمندان آوانگاردی چون "مارسل دوشان" و "پابلو پیکاسو" نیز با یافتن قطعات حاضر آماده و کنار هم گذاری و اتصال آنها، حجم ها، پیکره ها و فیگورهای جدید خلق می کردند.
درست به همین دلیل است که "ژازه" را پیکاسوی ایران می دانند. ژازه در استفاده از قطعات ماشین آلات اسقاطی سعی داشت اثری را خلق کند که مصالحش از درون زندگی امروز بیرون آمده باشد. خورشیدها، شیرزن ها، آدم ها و پرنده های ژازه از مرگ ماشین های زندگی صنعتی و مدرن زاده می شوند. او خود معتقد بود که مواد و مصالح کار هنرمند باید مناسب و درخور زمانه او باشد. زمانه ای که انباشته است از ماشین ها ، دستگاه ها و کامپیوترها.
او می نویسد: "....زمان، زمان مرمر، چوب، گل و سفال نیست. زمان، زمان حجر نیست. زمان ما، زمان حرکت براده آهن است و فلزات که در خون ما جریان دارند. این طبیعی است که من از این مواد استفاده می کنم تا حرف این مواد را گویا باشم و این بهترین راه است که فلز سرد بتواند گویای گرمترین سخن ها باشد. این هنر است که بتوان با این سردی، گرمترین و تازه ترین حرف ها را بیان کرد." ژازه سال ها در میدان شوش میان اسقاط فروشی ها و قراضه داری های ماشین، به دنبال دست، پا، چشم و دماغ برای آدم آهنی هایش گشت.
ژازه در اواخر عمرش در کشور اسپانیا زندگی می کرد و اوقات کمی از سال در ایران بود. وی در 20 بهمن 1386 در سن 77 سالگی در تهران درگذشت.
در حال حاضر در مخزن کاخ صاحبقرانیه مجسمه ای نگهداری می شود که تمام اجزای آن از قطعات ماشین ساخته شده است.
- اجزاء تشکیل دهنده این مجسمه عبارتند از:
کلاه: پایه چراغ/ سر: بوق/ چشم ها: مهره/ موی سر: زنجیر موتور/ ابرو و بینی: پیچ/ گردن: فنر/ کتف: شاتون/ بازو: فنر/ دست: انگشتی موتور یا سوپاپ/ سینه: دنده برنجی گیربکس/ شکم: دنده دیشلی/ کمر و ران: چرخ دنده های گیربکس/ ساق پا: میل پلوس/ مچ پا: دنده دیشلی/ کف پا: ورق آهنی
پژوهش و گردآوری: مریم فیضیاب شهریوری