شاعر (1344)
هنرمند: پرویز تناولی (1316)
برنز (ریخته گری)
ابعاد: 11.5× 19 × 39 سانتی متر مکعب
محل نمایش: موزه جهان نما
پرویز تناولی مجسمهساز، مجموعهدار و پژوهشگر، از شناختهشدهترین هنرمندان ایرانی در عرصه بینالمللی است. وی که از پیشگامان مجسمهسازی مدرن به شمار میآید، در طول چند دهه گذشته با تلاش و خلاقیت فراوان توانسته از مرزهای تازه در هنر مجسمهسازی نوین ایران عبور کرده و علاوه بر ایجاد سبک تازهای در این زمینه، تصویری نو از میراث ماندگار سرزمینش را به جهانیان معرفی کند.
وی پس از دوره بسیار شناختهشده «هیچ» مجموعه تازهای را با عنوان «دیوارها» آغاز کرد. او در این سری مهم از آثارش و برای جاودان ساختن سایه «هیچ»، سطوحی پوشیده شده با بافت فشردهای از متون نوشتاری از حروف فارسی، عربی یا خطوط باستانی خلق کرد که کاملاً ناخوانا و یادآور نقش برجستههای مصری، سومری یا ساسانی بودند. این جهان تازه، تمامی دیگر ساختههای او را در کنار یکدیگر قرار داد تا به خلق یادمانیترین سری آثار وی با عنوان «شاعر» منجر شود.
در یک نگاه کلی «شاعر» عنوان مجموعهای از یادمانیترین مجسمههای پرویز تناولی و از نظر شکلی یکی از متنوعترین سری آثار اوست. این مجموعه خیلی فراتر از دیگر آثار وی، از درونمایهای رمانتیک برخوردار بوده و عمیقاً بر رابطه معناشناختی شعر و هنر استوار است.
مجسمههای شاعر در مرز میان یک پیکره واقعی و انتزاعی قرار دارند و در واقع بیشتر از یک فیگور، معادلی نشانهای و حجمی برای مفاهیم و استعارههای ادبی ارائه میکنند.
تناولی به تصریح مجسمهسازی را نوعی شاعری میخواند و تأکید میکند که: «من شعرم را بر سطح مجسمهای مینویسم». رویای او در خلق تندیسهایی شاعرانه، پیوسته در قالب برنز و عموماً در نسخهای واحد و به شکلی عمیقاً تأثیرگذار تحقق میپذیرد.
تناولی در جای دیگری تأکید میکند: «عشق در تصوف اسلامی کیفیتی است که هرگز آشکار نمیشود و همیشه با زبان تمثیل و کنایه از آن صحبت میشود. هنگامی که شاعر از عشق میگوید، ممکن است در مورد عشق یک بلبل به گل صحبت کند و بنابراین از کلمه زن هرگز ذکری به میان نمیآید». به همین سبب شاعر و عاشق در زبان هنری تناولی، تنها خاطرهای است از یک پیکره نمادین که در ذهن مخاطب به شکل موهومی یک بدن انسان را خاطرنشان میسازد، بدون آنکه شباهت چندانی به بدن داشته باشد.
در اثر حاضر، مبهم ساختن فیگور شاعر از طریق فرم انتزاعی، درست مثل تعلیق در آشکار و پنهانسازی همزمان در شعر و غزل فارسی است. این خصوصیتی است که نه فقط در شعر، بلکه در دیگر ابعاد فرهنگ ایرانی، به ویژه در معماری، نیز پدیدار میشود.
در گسترهای وسیعتر رویکرد انتزاع راهکاری در زیباییشناسی مدرن غربی و بیانی مدرن در آثار تناولی است. بسیاری از مجسمههای تناولی به شکلی تلویحی پیکره انسان را تداعی میکنند؛ امری که هم از وضعیت تندیسگونه این آثار و هم از عناوین استعارهای برخی کارهای او همانند «شاعر و قفس»، «شاعر عاشق» (۱۳۴۱)، «شاعر ایستاده» (۱۳۸۵)، «شاعر با نماد آزادی» (۱۳۴۱) و «شاعر و درخت سرو» (۱۳۸۶) که همگی در زمره شاخصترین کارهای وی هستند، دریافت میشود.
او در این آثار وجه هویتی چهرههایش را محو کرده، اما وضعیتی یادمانی به نحوه قرارگیری آنها میدهد تا از بیانی احساسی و رمانتیک برخوردار شوند.
یکی دیگر از مجسمه های تناولی از سری مجموعه "شاعر" در مجموعه نیاوران:
- شاعر (1340)/ هنرمند: پرویز تناولی (1316)/ مس/ ابعاد: 66 × 66× 130 سانتی متر مکعب/ محل نگهداری: گنجینه کاخ صاحبقرانیه
پژوهش و گردآوری: پروانه اسکاش