دختری با گل سینه (1938)
هنرمند: پل کله(1940-1879)
تکنیک: اکریلیک روی مقوا
ابعاد:52*60.5 سانتی متر
محل نمایش: موزه جهان نما
"پل کله" در هجدهم دسامبر 1879 در نزدیکی برن سوئیس به دنیا آمد. پل کله به نام های مختلفی شناخته می شود، "پدر هنر آبستره"، "استاد مدرسه باوهاس" و یا "پیشرو سورئالیسمگ و به اعتقاد بسیاری از منتقدان و طرفدارانش هنرمندی بود بسیار پیچیده و غیرقابل گنجاندن در تعریفی مشخص.
در واقع نقاشی های این هنرمند آلمانی سوئیسی به سبک های بسیاری از جنبش های قرن بیستم نسبت داده شده اند، از اکسپرسیونیسم آلمانی گرفته تا سبک دادائیسم. کارهای "پل کله" با فرم های مخصوص و هیروگلیف های عرفانی و موجودات ماوراء زمینی، در یک کتگوری مشخص دسته بندی نمی شوند و مشخصه های شناخته شده خودش را دارا می باشد.
این گونه فرم های سمبلیک که مشخصه بارز کارهای کله بودند، از جمله نخستین تلاش های صورت گرفته در قرن بیستم برای وارد کردن مفاهیم معنوی و جنبه های ناخودآگاه به اثر نقاشی به حساب می آیند. این سمبل ها بعدها منبع الهامی برای آثار سورئال و اکسپرسیونیسم انتزاعی شدند و هنرمندان بسیاری تحت این الهام، به خلق آثار هنری پرداختند از "خوان میرو" و "سالوادور دالی" گرفته تا "مارک روتکو" و "روبرت مادرول" که همگی کله را به عنوان راهنمای خود معرفی کرده اند.
- فعالیتهای هنری وی را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
- دوره اول را میتوان تحت تأثیر "بروگل" و "بوش" دانست که جامعه معاصر خود را با نگاهی طنز آلود و موشکافانه مورد حمله قرار میدادند.
- دوره دوم در برگیرنده نقاشی های آبرنگ، پاستل و رنگ روغن در ابعادی کوچک است. نگاه او در این آثار، رهیابی به عمق هستی و درک جاذبههای ناپیداست. "کله" در این دوران بیشترین شاهکارهای خود را که مبنای اصلی آنها تنهایی و انزواست خلق میکند.
- دوره سوم مربوط میشود به آثار آبستره و آثاری که ترکیببندی های ویژهای دارند.
- اهمیت آثار "پل کله" به چه دلیل است؟
در اوایل دهه 1900 میلادی، "پل کله" وفاداری پیوسته به بازنمایی اشیاء و موجوداتی که در دنیای واقعی وجود دارند را شکست. او همراه با "پیکاسو" و دیگر هنرمندان مطرح آوانگارد سده بیستم، کار بر روی محتوای شناخته شده پیشین آثار هنری را کنار گذاشت و به شکلی از نقاشی روی آورد که ما امروزه به عنوان آبستره می شناسیم.
"کله" پیشرو این سبک از نقاشی و همچنین یکی از اعضای "گروه سوارکاری آبی" بود. این گروه متشکل بود از تعدادی هنرمندان ساکن مونیخ که توسط "واسیلی کاندینسکی" و "فرانز مارک" پایه گذاری شده بود و اعضای آن بر این باور بودند که باید هنر خود را وقف بازآفرینی جهان ماوراء واقعیت کنند.
این شور و هدف آفرینش چنین آثار هنری، با شروع جنگ جهانی اول و کشته شدن برخی از همراهانش همچون "مارک" و "آوگوست ماکه" در جبهه های جنگ، شدت گرفت. همراه با ادامه آسیب های روحی دوران جنگ، هنرمندان آبستره ای مانند "کله" به سمت شکلی از هنر روی آوردند که به تحلیل دنیای مادی می پرداخت. تصاویری که او و دیگر همراهانش در این سبک می آفریدند پر بود از خط ها و رنگ هایی که به شکل ناگهانی متلاشی می شدند.
در سال 1920 "والتر گروپیس"، بنیانگذار مدرسه باوهاس از "کله" دعوت به عمل آورد که برای تدریس به آنجا برود و در سال 1922 "کاندینسکی" نیز به این مدرسه ملحق شد.
"باوهاس" مدرسه ای بود برای تلفیق هنر و صنعت و بر عملکرد و جنبه های هنری اشیاء طراحی شده، تأکید برابری داشت. "کله" در این مدرسه با هنرمندان بسیاری همکار بود مانند "یوهانسن ایتن"، "لیونل فاینینگر" و "لاسلو موهولی ناجی".
درس های "کله" و "کاندینسکی" اصول هنر آبستره و همچنین طراحی مدرن را شکل دادند. تعریف "کله" از طراحی به عنوان "خطی که به قدم زنی می رود" نحوه برخورد او را با آفرینش آثار هنری تجسم می کند که همان به حرکت درآوردن عناصر تجسمی مانند خط است بر پایه پویایی، خود به خودی و حتی معجزه.
در یکی از آثار او (Tirée du Boudoir) "کله" از طراحی خود به خودی و اتوماتیسم به عنوان اساس طرح استفاده کرده است که این روش توجه سورئالیست ها را بر می انگیزد. آن ها نقاشی های "کله" را در نخستین نمایشگاه خود در سال 1925 شرکت می دهند.
"آندره بروتون" بنیانگذار سورئالیسم، در اولین بیانیه این جنبش، "پل کله" را به عنوان یک منبع الهام معرفی می کند. همچنین پیشگامان دادائیسم نیز شیفته آثار "پل کله" بودند آن ها یکی از آثار "کله" را در "نمایشگاه دادا" زوریخ در سال 1917 به نمایش گذاشتند.
- "کله" چگونه برای آفرینش هنری الهام می گرفت؟
"کله" یک کتاب خوان حریص و علاقه مند به موسیقی بود. او همچنین یک نویسنده توانا و ویولن نواز با استعداد نیز بود. نقاشی های او با وجود سراسر پوشیده بودن از مربع و مستطیل، در حال تپش با ریتم هایی برگرفته از آثار "موتسارت" و "باخ" هستند و یا آهنگ گرفته از اشعار دوستان شاعرش.
او همچنین علاقه فراوانی به نقاشی کودکان و یا نقاشی بیماران عقب افتاده ذهنی داشت که به عقیده اش نقاشی آن ها دارای نهایت خلوص در بیان است، همانگونه که او اظهار داشته است که آن ها دارای "توانایی دیدن" هستند.
دیگر منبع الهام "کله"، خطوط هیروگلیف زبان و هنر آفریقایی بود. سفری که او در سال 1917 همراه با چند تن دیگر از هنرمندان به تونس داشت، عمیقاً نگرش او را متحول ساخت و باعث ایجاد تغییر در خلوص رنگ های مورد استفاده او و همچنین ورود سمبل های عرفانی به آثار او شد مانند: ستاره ها و خورشید درخشان و یا شطرنجی های درهم و برهم و فیگورهای تنها دارای سر.
دوران یادگیری هنری "کله" همزمان بود با عصری که اروپا تحولات هنری مهمی را تجربه می کرد. در سال 1898 زمانی که او 19 سال داشت و به فراگیری نقاشی مشغول بود از بازنمایی طبیعی فاصله گرفت و همانند "ونگوگ" به سمت نقاشی با تکیه بر جنبه های روحی و روانی رفت همچنین به پیروی از "ماتیسگ به مطالعه رنگ ها و الگوها و نورهای نقاشی پرداخت.
اما نمی توان گفت تنها هنرمندان پیشکسوت تر از او بر کارهایش تأثیرگذار بودند. "کله" از بسیاری از هنرمندان هم عصر و دوره خود نیز در کار الهام می گرفت. اما به احتمال زیاد بزرگترین و تأثیرگذارترین فرد الهام بخش "کله"،دوست و هم جبهه او "واسیلی کاندینسکی" که به عنوان پدر خوانده هنر انتزاعی شناخته می شود، بوده است.
- چرا همچنان بحث در مورد آثار "پل کله" پا برجاست؟
"کله" یکی از هنرمندانی بود که تاثیر فراموش نشدنی بر دوران هنر مدرن غرب بر جای گذاشت و تا نسل ها هنرمندان مدرن را تحت تأثیر قرار داد و جایگاهی در تاریخ هنر به دست آورد که قطعاً تا دهه های بعدی نیز همچنان از او سخن به میان خواهد آمد.
علاقه "پل کله" به ضمیر ناخودآگاه و تفکر کسانی که دیوانه به شمار می آمدند و آثاری که تحت تأثیر این علاقه به وجود آورده است، با شگفت زدگی امروز نسبت به آثار هنری که توسط افراد خارج از فضای هنر آفریده می شود، طنین انداز است. مانند آثار هنری افرادی که دارای مشکلات ذهنی هستند و یا آثار سمبولیک مبلغان فرقه های عرفانی و مرموز.
پژوهش و گردآوری: معصومه بهرامیان