نقش ماندگار میراث کشور در قاب تصویر

دکتر حمید ضیایی پرور- جای برگزاری جشنواره ای در حوزه فیلم و سینما در زمینه فعالیتهای مرتبط با میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به شدت خالی بود. «بمانی» اولین گام برای پر کردن این خلا است اما قطعا آخرین گام نخواهد بود.

دکتر حمید ضیایی پرور- جای برگزاری جشنواره ای در حوزه فیلم و سینما در زمینه فعالیتهای مرتبط با میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به شدت خالی بود. «بمانی» اولین گام برای پر کردن این خلا است اما قطعا آخرین گام نخواهد بود. امروزه زبان روز دنیا برای برقراری ارتباط با نسل جوان و نوجوان، فیلم و سینما و انیمیشن و بازی رایانه ای و رسانه های جدید است. هر سازمانی که بخواهد با این طیف از مردم ارتباط داشته باشد ناگزیر از به کارگیری چنین ابزاری است .


بمانی اگر چه حرفه ای نیست و چشم به دوردست های افق سینمای حرفه ای هم ندوخته است اما از آن جهت که زمینه را برای رشد و نمو سینماگران جوان کشور فراهم می کند در نوع خود قابل توجه و تقدیر است.

واقعیت این است که ما هیچ گاه نتوانسته ایم درخور شان میراث فرهنگی کشور، تصویر مطلوب تولید کرده و به جامعه مخاطبان ایران و جهان ارایه بدهیم. وجود یک میلیون اثر فرهنگی ملموس و هزاران اثر ناملموس فرهنگی، 32 هزار اثر ثبت شده ملی و 17 اثر ثبت شده جهانی در ایران، کشور ما را به جایگاه رفیعی در دنیا ارتقا داده است، از میان 470 رشته صنایع دستی ثبت شده جهانی ، نزدیک 400 رشته در ایران وجود داشته یا دارد. از این لحاظ ایران در رتبه اول دنیا قرار دارد. جاذبه های گردشگری ایران نیز به صورت بالقوه، ایران را در ردیف 10 کشور برتر دنیا قرار داده است. آیا همین آمارها برای تولید سالیانه صدها و هزاران فیلم مستند و داستانی کوتاه در ایران کافی نیست؟

صنعت سینمای تجربی و غیر حرفه ای می تواند به کمک معرفی و تصویر سازی درست از این گنجینه های خدادادی ایران بیاید. ما باید بتوانیم تصویر درست و واقعی از داشته های فرهنگی خود به مردم خودمان ارایه دهیم. بسیاری از کشورهای دنیا از داشته های اندک خود، سناریوهای فاخر ساخته و فیلم های جهانی می سازند و روانه بازار و افکار عمومی دنیا می کنند تا هویت و پیشینه تمدنی اندک خود را به رخ جهانیان بکشند. ما حتی قادر نیستیم با زبان سینما و هنر تصویر، ناخنکی به انبوهی از داشته های میراثی و هنرهای سنتی خود در ایران بزنیم و آنها را در چشم جهانیان نمایان سازیم.

اما از دیگر سو، بمانی، از آنجایی که به مردم روی دارد بر سرمایه ای انبوه از مردمان گوشه و کنار کشور و استعدادهای شکفته شده و ناشکفته جوانان این مرز و بوم تکیه داده است و این به مثابه شبکه ای اجتماعی در سرتاسر کشور گسترده است و این مردمان کسانی هستند که به آن هزاران اثر ملموس و ناملموس ایران نزدیک بوده و با آن حشر و نشر دارند و این آثار با تار و پود زندگی ایشان آمیخته است. پس قدرت بمانی در حمایت شبکه ای اجتماعی است که در لایه های عمیق اجتماعی ریشه دارند.

من به واسطه مسئولیتی که در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور دارم به برخی از آثار رسیده بمانی دسترسی داشتم و به خاطر اطلاع و کمی هم کنجکاوی، تعدادی از این آثار را با خود به منزل برده و آنها را در کنار دو فرزندم و همسرم به نظاره نشستم. هم از این جهت که مطلع شوم کیفیت آثار چه بوده و هم از این باب که واکنش و نظر مخاطب احتمالی آثار را پیشتر بسنجم.

واقعیت را بگویم، همان چند اثری که دیدم مرا غافلگیر کرد. با خانواده ام در حین تماشای برخی آثار همچون واسونک گریستم و با آنان در حین تماشای برخی آثار مانند فیلم مرتبط با دوخت گیوه خندیدم و دست زدم! تماشای تکنیک فیلم زنده رود مرا به تحسن واداشت و برخی آثار هم چنگی به دل نمی زد و خسته کننده بود.

آنچه دیدم انعکاس واقعیت میراث و صنایع دستی و گردشگری کشور بود، اگر چه همه آن نبود. گزیده ای بود از هزاران. به همه کسانی که در بمانی شرکت کردند تبریک می گویم و از نظر من همه آنها برنده اند و برگزیده. آنها نقش خود را در ثبت میراث کشور در قاب تصویر ماندگار کرده اند.

رییس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری