معرفی اثری از سهراب سپهری در موزه جهان نما

ترکیب‌بندی با نوارهای رنگی؛ اثری از سهراب سپهری در موزه جهان نما

 

  • §         هنرمند : سهراب سپهری ( 1359-1307 )
  • §         بدون عنوان
  • §         تکنیک­اثر­:­ رنگ و روغن روی بوم
  • §         ابعاد : 97*129 سانتیمتر

 

ترکیب‌بندی با نوارهای رنگی (اثری از سهراب سپهری در موزه جهان نما)

سهراب سپهری، در نقاشی‌هایش به تجسم تجربه لحظه‌های شاعرانه، در جهان پیرامون می‌پردازد . وی همان‌قدر که در انتخاب واژگان شعرهایش حساس است، در انتخاب کادر، ترکیب‌بندی، هم‌نشینی رنگ‌ها و گزینش کمینه‌گرای تصویر در نقاشی‌هایش دقت نظر دارد. او تجربیات صوری متنوعی را برای رسیدن به سبک شخصی که گویای عمق اندیشه‌هایش باشد از سر گذراند و برای دست‌یابی به آن  از تکنیک‌هایی چون آبرنگ، گواش، آب مرکب و رنگ‌روغن بهره گرفت.

در دوره‌ای که سهراب سپهری نقاشی می‌کرد، جست‌وجوی امر نو و نسبت آن با سنت‌های پیشین دغدغه‌ای همه‌گیر بود. او در تکاپوی هنرنو نخست به ژاپن رفت و هنر سنتی آن سرزمین چنان به دلش نشست که اثری از صلابت ضربه‌قلم‌های بداهه نقاشی آب مرکبی ژاپن برای همیشه در آثارش ماند. سپس به اروپا سفرها کرد و آثار هنر مدرن را از نزدیک دید. نقاشی‌های او اغلب ماهیت انتزاعی خود را حفظ کردند.

در این‌ دوره‌ سهراب‌ از نقاشیهای ژاپنی گرته‌برداری میکرد. بازی با فضاهای خالی،حرکت‌ آزاد و شتاب زده‌ قلمو ،تقلید رنگی از شیوه‌های نقاشی  آب مرکب ،  استفاده‌ از رنگهای محدود آبی و قهوه‌ای و ناگهان‌ یک‌ گل‌، یک‌ شیئی مرکزی در تضاد با متن‌ در قلب‌ منظره‌ یاطبیعت‌ بیجان‌. گویی هدف نقاش نشان دادن جهان در چهارچوبی انتخاب شده و خلاصه نمودن حیات در تضاد شدید رنگها بوده است.  

رنگ‌ در نقاشیهای سپهری در کنار فرمهای برگرفته‌ از طبیعت‌ از اهمیت‌ یکسانی برخوردار است‌ و با توجه‌ به‌ دید نقاش‌ از کار خود، وقتی مشاهده‌ میکنیم‌ که همه­رنگها ونیمرنگهای موجود در پرده‌های او نیز از همان‌ پهنه‌ طبیعی مورد علاقه‌اش‌ دست‌ چین‌ شده‌اند تعجب‌ نخواهیم‌ کرد. رنگها از کاتالوگ‌ رنگ‌ فروشی به‌ روی بوم‌ و کاغذ نقاش‌ سپهری راه‌نیافته‌اند، از خاک‌ بیابان‌ و دامنه‌ تپه‌ و ستیغ‌ غبار گرفته‌ کوه‌ و سبزه‌ کنار جوی و خشت‌ خام‌دیوار و آب‌ برکه‌ بیرون‌ جسته‌اند هرچه‌ رنگ‌ میبینم‌ اصیل‌ و تقطیر شده‌ از طبیعت‌ است‌.قهوه‌ای، اخرایی، خاکی، آجری، نخودی، گندمی، یشمی، ماشی، حنایی،خاکستری، دودی، مشکی.

 در مقابل‌ این‌ رنگهای اکثراً خاموش‌ و نزدیک‌ بهم‌ گاه‌ لکه‌های کوچکی از رنگهای تند وپر مایه‌ قد علم‌ میکنند سرخ‌ آتشی، آبی لاجوردی، زرد . این‌ لکه‌ها نقطه‌ مقابل‌ زمینه‌ کارهستند و آنرا میشکنند. کشف ارزش‌های بصری فضای خالی و تأکید بر اصل خلاء در کنار «طبیعت‌گرایی» و ایجاد مفاهیمی انتزاعی، از شاخصه‌های آثار سپهری‌اند که می‌توان آن را در اغلب نقاشی‌های کوچک و بزرگش یافت. استفاده از خطوط مورب، در بازآفرینی برخی از آثارش از جمله این اثر باعث حس پویایی و تعامل فضای مثبت و منفی تصویر شده است.

سپهری در القای عناصر طبیعت، مثل افق، کویر یا تنه درخت با ساده‌ترین و بداهه‌ترین حرکات قلم‌مو استاد بود. نقاشی سپهری در حقیقت ترجمان اشعار وی و ارائه تصویری ساده و تقلیل یافته از هستی شناسی اومانیستی اوست. وی به همان اندازه که در شکل و صورت اشعارش نوگراست، در مفهوم و تعریفش از تصویرگری نقاشانه نیز یک مدرنیست کامل است.

او با کسب‌ مهارت‌ در طراحی خوشنویسانه‌، کشف‌ ارزش‌ فضای خالی مثبت‌ درترکیب‌بندی، و رنگ‌ گزینی محدودتر، گرایشی بارز به‌ زیباییشناسی نقاشی ذن‌ (خاور دور)  ازخود بروز میدهد. تلخیص‌ و تقطیر شکلها، تاکید بر ریتم‌ خطها و لکه‌های بیانگر، توجه‌ به‌تعادل‌ فضاهای پر و خالی و کار بست‌ اسلوب‌ رنگ‌آمیزی رقیق‌ و سیال‌، از جمله‌ اصولی هستند که‌ سپهری از آب مرکب های خاور دور می آموزد. بدین‌ سان‌، او به‌ شیوه‌ای موجز، نیمه‌انتزاعی و بدیهه‌ نگارانه‌ دست‌ مییابد که‌ وسیله‌ بیان‌ مناسبی برای مکاشفه‌های شاعرانه‌اش‌در طبیعت‌ کویری خواهد شد.

 

برای درک‌ نقاشی سهراب‌ سپهری بیننده‌ آثار او باید این‌ موارد را همیشه‌ به‌ یاد داشته‌باشد:

۱- گریز از داستان‌ گویی

۲- گریز از توصیف‌

۳- به‌ قالب‌ کشیدن‌ احساس‌ و ادراک‌ از جهان‌ در بدیهه‌ نگاری

۴- به‌ کار گرفتن‌ خط‌ها، علامتها، لکه‌ها، رنگها نه‌ به‌ عنوان‌ تقلید از الگوهای واقعی و نه‌ تجسم‌واقعیت‌ بلکه‌ پی ریختن‌ واقعیتی تازه‌ بر اساس‌ مصالح‌ نقاشی مثل‌ کاربرد واژگان‌ در شعرنیمائی.

۵- توجه‌ به‌ تندنگاری

۶- حذف‌ انسان‌ به‌ عنوان‌ موجودی که‌ در مرکز عالم‌ است‌. یعنی گریز از انسان‌ مداری. این‌ نه‌به‌ معنای نکشیدن‌ صور انسانی، بلکه‌ زدودن‌ اندیشه‌ انسان‌ مداری از اثر هنری است‌ انسان‌جزئی است‌ از کل‌ هستی. به‌ همین‌ سبب‌ انسان‌ را در هستی اشیاء اجسام‌ و طبیعت‌ در بطن‌ آن‌،آمیخته‌ و در هم‌ تنیده‌ با آن‌ احساس‌ میکنی نه‌ در بیرون‌ و جدا از طبیعت‌ و در برابر آن‌.منظره‌ها به‌ خوبی نشان‌ دهنده‌ این‌ اندیشه‌اند. هرجا قریه‌ است‌، هرچه‌ آب‌ و گیاه‌ است‌ بدون‌آنکه‌ تصویری از انسان‌ باشد حضور انسان‌ را حس‌ میکنی، در قریه‌، کویر و واحه‌ یعنی حضورانسان‌.

۷- حدف‌ و کاهش‌ یعنی ایجاز در کار

۸- توجه‌ به‌ ساختار و رسیدن‌ به‌ یگانگی در شکل‌ و محتوا

۹- حذف‌ زمان‌ و مکان‌ با زبان‌ رنگ‌ و خط‌

۱۰- نقاشی به‌ عنوان‌ یک‌ کار فکری نه‌ یک‌ کار دستی، نه‌ صنعتگری

۱۱- گریز از شهر که‌ ساخته‌ دست‌ انسان‌ است‌ و غوطه‌ زدن‌ در حجم‌ و رنگ‌ و خط‌ و حرکت‌خاک‌ و گیاه‌ و اجرای آن‌ در سطحی دو بعدی از کاغذ و بوم‌

۱۲- توجه‌ به‌ این‌ که‌ هنر هر دوره‌ای پاسخگوی نیاز احساس‌ و ادراک‌ همان‌ دوره‌ است‌ وارتباطی با قبل‌ از خود ندارد. هرگونه‌ ارتباطی با گذشته‌ یک‌ پیوند زیست‌شناسانه‌ است‌.

۱۳- پذیرش‌ نقاشی به‌ عنوان‌ یک‌ خودنگاری فردی نه‌ توصیف‌ بیرون‌ از ذهن‌ و واقعیت‌ بااتکای به‌ عناصر طبیعت‌ و زندگی

۱۴- ثبت‌ حرکت‌ و زندگی جانداران‌، گیاهان‌، باد، آفتاب‌، بو و طعم‌ خاک‌ به‌ عنوان‌ یک‌ اثرهنری به‌ ترجمانی از وضعیت‌ صوری آنها در خطوط‌ و رنگهای نقش‌ بسته‌ بر کاغذ

۱۵- عدم‌ توجه‌ به‌ ژرفنمایی (پرستیکو) کالبدشناسی (آناتومی) به‌ شیوهگذشته‌ غرب‌ و کاربردجدید آن‌ در قرن‌ بیستم‌

۱۶- گریز از واقعگرایی، فرا واقعگرایی، گزاره‌گرائی، طبیعت‌ گرائی و جایگزین‌ کردن‌ بدیهه‌نگاری تجربی به‌ جای همهاین‌ مکتبها

با نگاهی به‌ چند نقاشی او میتوان‌ نتیجه‌ جست‌ و جوهای او را به‌ آسانی دریافت‌..

حاصل تمامیِ تعمق‌ها و اندیشه‌های سپهری، دست‌یابی به هویتِ تصویری نابی است که توانسته نقاشی‌های به‌جای‌مانده از وی را امروزه بر تارک شاخص‌ترین و ارزشمندترین آثار هنر مدرن ایران قرار دهد. حضور همیشگی نقاشی‌های او در بازارهای هنری داخلی و خارجی و کسب رکوردهای خیره‌کننده، بهترین گواه این مدعاست.

 

 

 برگرفته از :

" کار هنری آغاز و انجام ندارد"  (یادداشت منتشر نشده‌‌ای از سهراب سپهری)، ادبستان، شماره نوزدهم، تیر 1370 ، ص 13.

طاهرنوکنده، محسن، سهراب سپهری طرحها و اتودها، نشر نو، 1369، ص. 13

بیوگرافی نقاشان بزرگ - ماهنامه ماندگار http://biografiaka.akairan.com

 

گردآورنده: مهناز اسدی